زیست شناسی دبیرستان فخر

علمی - آموزشی - عملی

زیست شناسی دبیرستان فخر

علمی - آموزشی - عملی

ویژگیهای کرم خاکی (2)

بطور کلی کرم های خاکی می توانند از سه طریق بر محیط تاثیر بگذارند:

1- تراکم میکروبی زیستی (حیات میکروبی)

2- میزان دسترسی به مواد معدنی شیمیایی، و تجزیه مواد آلی

3- به طور فیزیکی از طریق سوراخ ها (از طریق هوادهی و از این قبیل)، وپراکندن (جابجایی مواد معدنی بین لایه های خاک) اثرات کرم های خاکی بر تولید محصول از آزمونی به آزمون دیگر تغییرات وسیعی دارد. این تنها بخاطر گونه ها، محصول و نوع خاک نمی باشد بلکه، بخاطر وضعیت های آب و هوایی هنگام آزمون نیز می باشد. به عنوان مثال نشان داده شده است که درباغستان هایی با جمعیت زیاد کرم های خاکی، درختان، دارای ریشه هایی تا حدود %5 بزرگتر می باشند. با این حال محصولات در این باغستان ها تنها %2 بیشتر است. (شخص نیاز خواهد داشت که مقاومت تنش باغستان ها را که درطول سال از خشکی ناشی شده است) برای یافتن ارزش واقعی اثرات کرم خاکی بر محصولات امتحان کند. با این وجود افزایش محصول در شبدر به میزان %900 و در گندم به میزان %100 مشاهده شده است. ریشه ها اغلب، سوراخ ها را تعقیب  می کنند و از مواد غذایی در دسترس، در گوشه و کنار خود تغذیه می کنند، یک حقیقت شگفت انگیز این است که ریشه ها (اغلب به اندازه 2mm) درجستجوی قالب کرم (مسیر حفر نقب کرم) هستند. حتی اگر ریشه مجبور به رشد به سمت بالا باشد این اتفاق رخ می دهد. علت آن است که کرم های خاکی (یا میکروب های موجود در داخل روده آنها) غلظت فاکتورهای رشد و ویتامین ها را در تونل (نقب) افزایش می دهند. نقب های زیرزمینی کرم های خاکی به افزایش کانی های لایه A نسبت به لایه های B و C کمک می کند. ضمناً لایه های تحتانی با مواد آلی لایه های فوقانی A و O غنی می شوند. این در هم آمیزی به علاوه ی افزایش اکسیژن و نفوذ آب به لایه های پایینی، ضخامت خاک های فوقانی را افزایش می دهد. در سال به اندازه 20cm از لایه سفت زیر- خاک (Subsoil) توسط نقب های کرم های خاکی می تواند به سطح آورده شود. از سایر تاثیرات بر محیط این است که همیشه خاک اطراف سوراخ ها خنثی تر از خاک های مجاور هستند (به PH 7 نزدیکترند). این به خنثی سازی اسید یته و یا خاصیت بازی موجود در خاک که به موجب بهینه سازی PH برای رشد ریشه گیاهان کاشته شده بوجود می آید کمک می کند. یک ماده موکوزی که غنی از پروتئین است دیواره تونل ها را قوام می بخشند. این ماده به عنوان منبع انرژی میکروب ها کارایی دارد. مشاهده شده است که تراکم میکروب های شوره ساز در نقب ها %40 بیشتر از خاکهای دیگر است. این به آن معنی است که هر کجا کرم های خاکی حضور داشته باشند خاک از کیفیت مطلوبی برخوردار بوده و به همین دلیل کرم خاکی یک ابزار ایده ال برای سنجش کیفیت خاک می باشد.

یکی از اساتید دانشگاه Eburnean گفته است که: اگر هنگام شخم زدن بتوانیم 80 کرم در هر 10 قدم از شیارهای زمین بیابیم آنگاه خاک مطلوب می باشد. کرم های خاکی چه می کنند؟ کرم های خاکی در خاک عملکردهای منحصر به فردی دارند. نقب های بزرگ آن ها اجازه می دهد که آب باران به راحتی وارد خاک شود و میزان سرعت نفوذ آب در خاک افزایش یابد. این مانع از شستشوی خاک شده و به آب اجازه می دهد تا وارد ناحیه ریشه ها شود و مورد استفاده گیاهان قرار گیرد. نقب های آن ها همچنین اجازه می دهد که ریشه های گیاهان به راحتی از خلال خاک عبور کرده و به فضای جدیدی راه یابد، خاک هایی که توسط کرم های خاکی عمل آمده باشند دارای ساختار گل مانند پایداری هستند که احتمال جابجایی آن توسط باد کمتر است. نقش کرم های خاکی به همان اندازه دارای ویژگی های منفی نیز می باشد. در مناطق خاصی گونه هایی معرفی شده که بر سرکرم های خاکی بومی رقابت دارند. این مسئله زندگی توفیق آمیز، بلکه بقای گونه های بومی را با مشکل رو به رو می سازد. لذا در بسیاری اوقات گونه های بومی در مناطق مجزای کوچکی به سر می برند. بسیاری از کرم های خاکی که ما می بینیم در اروپا معرفی شده اند. این لزوما یک رویه منفی نمی باشد، اما مشکلاتی را هم بدنبال دارد. یک مثال توده فضله ای است که مربوط به Lumbricus terrestris در غرب کانادا می باشد که باعث شده خاک هایی با موادی با منشاء آهکی چیره شوند. نقب زنی های عمیق L.terrestris توده های فضله سفت بهم چسبیده ای می سازد. این نقب زنی ها، زیر-خاک (Subsoil) سفت را درمعرض خشک و خیس شدن قرار می دهد که این ماده را بسیارسخت کرده واز پیش بردن آن را در باغ ها، پیست های گلف، و چمن زارها با مشکل رو به رو می سازد.

گروه بندی جانورانی خاک

باشلیه جانوران را بر پایه اندازه تن بالغ آنها در چهار گروه رده بندی کرده است.

‏‏1)میکروفون: جانورانی هستند که اندازه ای کوچکتر از 2/0 میلی متر دارند. این گروه از جانوران خاک نیاز به آب فراوان دارند و بیشتر در لوله های موبین خاک بسرمی برند. بیشتر آنها هنگامی ‏که خاک خشک میشود به ریخت خفته با پایین آورد ن سوخت وساز خود زندگی را ‏می گذرانند.پروتوزوئرها و نماتدها نمونه هایی از میکروفانای خاک هستند.

2‏) مزوفون یا میوفون: جانورانی هستند که اندازه ای بزرگتر از 2/0 و کوچکتر از 4 ‏میلی متر دارند. بیشتر این جانوران نم پسند بوده ‏و شمار اندکی از آنها خشکی پسند هستند. مهمترین آنها از ‏شاخه بندپایان، راسته های کنه ها و پادمادن است. از جانوران دیگر این گروه ‏حشرات بی بالی مانند ‏بی شاخکان و دم چنگالان است که در خاک اهمیت کمتری دارند.

3‏) ماکروفون: میانگین اندازه این جانوران از 4 ‏تا 80 ‏میلی متر است. برخی از کرم های حلقوی ، ‏حشرات بالدار، هزار پایان ، عنکبوت مانندها و نرمتنان در این گروه جای دارند.

4) مگافون: جانورانی درشت که اندازه تن بالغ آنها بزرگتر از 8 ‏سانتیمتر تا 6/1 ‏متر است. ‏کرم های خاکی غول آسا وخرچنگ های سرزمین های کرم ونمناک ، برخی از دوزیستان ، ‏خزندگان و پستانداران از این گروه ‏جانوران هستند.

‏والورک جانوران خاک را در سه گروه جا داده است.

1‏) میکروفون: که اندازه آنها 20 ‏تا 200‏ میکرون

2‏) مزفون: که اندازه آنها 200 ‏میکرون تا 1 ‏سانتی متر

3‏) ماکروفون:که اندازه آنها بیشتر از 1 ‏سانتی متر است.

‏جانوران با خردکردن و فروبردن مواد آلی و پلی مری به درون دستگاه گوارش خود و گوارش ‏شیمیایی و آنزیمی آنها و جذب مواد ساده تغذیه می کنند. جانوران مواد گوناگونی را می خورند که ‏بر همین پایه آنها را گروه بندی کرده اند:

1) ساپروفاگوس یا پوده خوار: جانورانی هستند که از مواد آلی مرده ‏تغذیه می کنند. در این ‏گروه به جانورانی که از موادگیاهی مرده ها خرده ریزه ‏های برگ تغذیه می کنند دتریتیوروس یا ساپروفاژ به جانورانی که از فضولات جانوران دیگر تغذیه می کنند کوپروفاژ و به جانورانی که از ‏لاشه جانوران دیگر تغذیه می کنند نکروفاژ می گویند.

2‏) بیوفاگوس یا زنده خوار: جانورانی هستند که از جانداران یا مواد آلی زنده تغذیه می کنند. در این گروه به جانورانی که ازگیاهان زنده تغذیه می کنند. گیاه خوار یا فیتوفاژ می گویند که بیشتر آنها از چرندگان یا سرشاخه خواران می باشند. از گروه زنده خوار ها برخی از جانوران زنده دیگر ‏تغذیه می کنند که به آنها گوشت خوار یا کارنی وروس می گویند. برخی دیگر اززنده خوارها از ‏میکروب های زنده تغذیه می کنند که به آنها میکروب خوار یا میکروبی وروس می گویند. یادآور ‏می شود که جانوران شکاری با شکار و گرفتن میکروب ها و جانوران زنده تغذیه می کنند. بنابراین جانوران کارنی وروس و میکروبی وروس همان شکارچیان خاک هستند که شکار را گرفته همه یا بخش هایی از شکار خود را فروبرده و می بلعند انگل ها گروه دیگری از جانوران بیوتروف هستند ‏که غذای خود را از یک جاندار دیگر می گیرند ولی میزبان خود را نمی کشند. آنها بر روی میزبان ‏یا در درون آن برای یک زمان کم یا بیش دراز زندگی و تغذیه میکنند که این کار مایه ناتوان شدن میزبان و گاهی مرگ آن می شود.

‏به هرگونه این گروه بندی چندان در جداسازی جانوران خاک کارآیی ندارد. زیرا بسیاری از ‏جانوران در چند گروه جای دارند. برخی هم بسته به ویژگی های زیستگاه خود چگونگی و روش

‏تغذیه نوینی را بر می گزیند. برای نمونه بسیاری از ساپروفاژها به هنگام کمبود مانده های گیاهی در ‏خاک فیتوفاژ می شوند و با دستبرد به گیاهان زنده و خوردن برگ ، ریشه و یا میوه آنها آفت گیاهان زنده می شوند. ‏جانوران خاک را بر پایه توان آنها در کندن زمین و ژرفای فرورفتن آنها در خاک نیاز ‏رطوبتی و ... نیز گروه بندی کرده اند. ازآنجایی که این گروه بندی ها جانوران خاک را بخوبی از ‏یکدیگر جدا نمی سازند. از گروه بندی سیستماتیک برای شناسایی و بررسی گونه های جانوری در ‏خاک بهره گیری می کنند. بیشتر جانوران چند یاخته ای (متازوا) خاک از گروه بی مهرگان هستند.

‏گفته می شود که نزدیک 95% از متازوای خاک از گروه بی مهرگان یا چهار شاخه کرم های حلقوی، کرم های لوله ای ، بندپایان و نرم تنان هستند. هریک از این شاخه ها جانوارنی خاکزی دارند که بسته به ویژگی های خاک ،فراوانی گوناگونی دارند. برخی از آنها مانند صدپا زنده خوار و ‏گوشت خوار هستند. گروهی دیگر مانند نماتدها، سوسک ها، کنه ها ، لارو مگس ها و... همه چیز خوار هستند و برخی هم مانند کرم های خاکی ، خرخاکی ، هزارپا و... بیشتر از مانده های گیاهی بهره می گیرند. جانورانی از شاخه مازنداران (زیر شاخه مهره داران یا رده های دوزیستان ، ‏خزندگان و پستانداران) نیز در خاک یافت می شوند که گاهی شمار آنها بالا است و مایه دگرگونی ‏ویژگی های خاک می شوند. بنابراین بیشتر جانوران خاک از گروه بی مهر گان و شمار اندکی از آنها از زیر شاخه مهره داران هستند که در فصل های آینده این بخش از پنج شاخه یاد شده گفتگو خوهد شد.

 

‏شاخه کرم های حلقوی

شاخه کرم های حلقوی سه رده ‏پرتاران (پلی کتا)، کم تاران (الیگوکتا) و بی تاران (هیرودیناس) را دارد که رده ‏های نخست و سوم آ‏ن در آب های آزاد زندگی می کنند آنها بیشتر زندگی انگلی دارند و در خاک اهمیت چندانی ندارند. از کلامی الیگوکتا بیش از 5000 ‏گونه جانور شناسایی شده است که آنها در آب های شیرین ، شور، برکه و دریاها و همچنین ‏خشکی ها زندگی میکنند. جانوران خشکی زی این رده مانند کرم های خاکی و کرم های گلدانی در ‏خاک اهمیت بسیار دارند به گونه ای که آنها را به نام هایی چون ، شش های خاک ، سوراخ های ‏تنفسی خاک ، دستگاه گوارشی خاک شخم زننده های نخستین یا بنیادگران یا معماران خاک ‏خوانده اند.

‏‏در میان کرم های خاکی که در سرزمین های معتدله زندگی می کنند خانواده لومبریسیده ‏مهم ترین آنها است که جنس لومبرکوس با درازای 3 ‏تا 30 ‏سانتی متر و آلولوبوفورا با درازای 4 ‏تا 20 ‏سانتی متر از جنس های مهم آن هستند. مهمترین خانواده کرم خاکی که در سرزمین های گرمسیر زندگی می کند مگاسکولسیده است که هگاسکولکس ومگاسکولیدس از جنس های مهم آن ‏است. جنس دیگری از کرم های خاکی که در سرزمین های گرمسیر زندگی می کنند رینودریلوس ‏است. درازای آنها از 1 ‏تا 3 متر و قطر آنها از 2 ‏تا 3 سانتی متر گزارش شده ‏است. این کرم های بزرگ و درشت را کرم های غول آسا می نامند. مهم ترین خانواده کرم های گلدانی که در همه ‏سرزمین ها یافت شده است خانواد انکی ترییده می باشد که اندازه آنها کوچک و درازایی از 2 ‏تا 30 ‏میلی متر دارند که گاهی به 5 ‏سانتی متر هم می رسد. قطر آنها نیز کوچک و از 2/0 ‏تا 1 ‏میلی متر است.

ریخت شناسی کرم های حلقوی

‏این شاخه از جانوران ، تن حلقه حلقه و بندبند دارند که در خانواده لومبریسیده دیواره ‏بند ها به ‏اندازه ای فرورفته است که به لوله گوارشی آن چسبیده است. شمار بند های تن یک کرم از بیش از 7 ‏بند در کرم های کوچک تا 600 ‏- 500 ‏بند در کرم های غول آسا است و با سالخوردگی جانور ‏شمار آنها بیشتر می شود. شمار بند های تن کرم لومبریکوس ترستریس نزدیک 180 ‏است.

‏در روی هر بند از تن کرم شمار اندکی ( 4 ‏یا 8 ‏) تار هست که اندازه هایی گوناگون و ‏ریخت هایی نا همانند در گونه های مختلف دارد. کرم های خانواده لومبریسیده چهار جفت تار ‏میکروسکپی (دو جفت جانبی و دو جفت شکمی) در هر بند از تن خود دارند. هر بند از تن کرم دارای یک سری ماهیچه حلقوی است که با باز و بسته شدن توان جابجایی را به کرم می دهد که به آن ماهیچه های طولی هم کمک می کند.

 

نمودار 1‏-4- سمت چپ یک کرم غول آسای از اکوادر و سمت راست رنیودریلوس فافنر از کلمبیا را در کنارلومبرکوس ترستریس نشان می دهد.

دستگاه گوارش کرم از دهان آغاز و به گلو، مری ، چینه دان ، سنگدان ، روده ‏و مجرای دفعی ‏پایان می یابد. در حلقه های مری این کرم ها غدد هایی است که کار آن ساختن آهک و ترشح آن به دستگاه گوارش کرم است. غذا پس از گذشتن از دهان ، گلو ومری به بخش چینه دان میرسد و در آن نگهداری می شود. سنگدان به کمک ماهیچه های نیرومند خود غذا و دانه های خاک فرو ‏برده شده را خرد می کند. پس از آن غذای خرد شده به روده می ریزد تا در آنجا مواد ساده جذب خون کرم شود. ‏کرم های خاکی دو سازگان بسته و باز برای ترابری مواد دارند: غذا، مواد زهری و گازهای ‏تنفسی از راه دستگاه گردش خون و یا جریان آب کاواک تنی (کوئلومیک فلوید) می توانند ‏جابجا میشوند. خون در دستگاه گردش خون بسته کرم و در رگ ها و مویرگ ها جریان دارد.خون بیشتر کرم ها دارای هموگلوبین و یاخته های آمیبی بیدرنگی است . کرم های حلقوی سازگان تنفسی ویژه ای ندارند و گاز های تنفسی از راه پوست نمناک کرم داد و ستد می شوند .

نمودار ریخت شناسی کرم های حلقوی A) ریخت کرم B) ساختمان اندام های گوناگون کرم و c) ساختمان نفریدیوم کرم

 سازگان پالایش کننده خون کرم هایحلقوی بجای پالایش خون ، آب کاواک تنی را پالایش می کند . گذشته از سه بند نخستین و بند پایانی کرم ، در هر بند کرم یک نفروستوم مژه دار است که موادی مانند ، آمونیاک ، اوره و شاید اسید اوریک ، را از بدن می گیرد و به درون نفریدیوم دو لپه ای در بند کنری می ریزد. مواد سودمند از دیواره لوپ نازک نخست گرفته می شود و مواد زهری به لوپ ماهیچه ای نفریدیوم می رسد که از آن ادرار کرم از راه سوراخ نفریدی بیرون ریخته می شود .

بازآوری کرم های حلقوی

کرم های حلقوی نرم ماده یا هر مافرودیت هستند . ولی برای باز آوری نیاز به دوجنس و انجام جفت گیری دارند .

نمودار جفت گیری وپیدایش پیله ها در کرم های حلقوی

‏آنها با اینکه هر دو اندام جنسی نر و ماده را دارند، خود بارور نیستند و برای باروری تخمک های خود جفت گیری می کنند. به هنگام جفت گیری اسپرم یک کرم وارد اتاق اسپرم کگیری کرم دیگر می شود. پس از آ‏ن کمربند جنسی یا کلیتلوم با ترشح مواد موکوییدی و یک پوشش ‏لزج می سازد که به سوی دهان کرم جابجا می شود. یادآور شود که جایگاه این کمربند جنسی در پسین کرم یا بندهای 34 ‏تا 36 (در خانواده لومبریسیده های 22 ‏تا 26 ‏و گاهی 32 ‏) ‏است. جایگاه سوراخ های خاک (سازنده اسپرم) و تخمدان (سازنده تخمک) به ترتیب بند های 15 ‏تا 12 ‏و جایگاه اتاق اسپرم گیری که دریافت کننده اسپرم کرم دیگر است ، بندهای 6 ‏تا 10 ‏است.

‏بنابراین پوشش لزج پدید آمده از کمربند جنسی با جابجای به سوی سر کرم، در آنجا اسپرم را خود از ‏لوله تخمدان ، تخمک ها را دریافت می کند تا به اتاق اسپرم گیری می رسد ، در آنجا اسپرم ها را ‏دریافت می کند. همچنانکه این پوشش یا لوله لزج به جلو جابجا می شود و باروری بیرونی تخمک ها انجام شده و در بخش سر کرم یک سر آن بسته می شود. پس از جدا شدن پوشش لزج از سر کرم سر دیگر آن نیز بسته می شود و به ریخت کپسولی با چندین (1 ‏تا 3) تخم بارور شده ‏به نام پیله یا کوکون در می آید.

نمودار پیله های کرم رینودریلوس فافنر.

کوکون ها نزدیک سوراخ های ورودی کرم در خاک رها می شوند. آنها در آغاز پوشش نازک و ‏رنگ روشن دارند و از مواد شیری البومینوئیدی پر شده اند. با رشد جنین کرم هما این مواد گوارش ‏و جذب می شوند و درون کوکون را کرم های جوان پر می کننده پس از 2 ‏تا 3 هفته کرم های ‏جوان از آنها بیرون می آیند. کوکون ها یا پیله های تخم کرم های خاکی رنگ ها و ریخت های گوناگونی دارند و به ریخت های کره ای ، لیموی و تخم مرغی دیده شده اند. زمان زنده ماندن یک کرم در خاک بستگی به شمار پیله های تخمی دارد که پدید می آورد و آ‏ن هرچه بیشتر باشد ‏زندگی کرم کوتاهتر خواهد بود.

گروه بندی اکولوژیک کرم های خاکی

‏کرم های خاکی در سه گروه اکولوژیکی جای دارد.

 1‏) اپی جیوس: این کرم ها در روی ‏خاک و درون لاشبرگ ها زندگی می کنند. آنها توانایی سوراخ کردن و کندن دالان در خاک را ندارند. آنها اندازه کوچکی داشت و قرمز رنگ هستند.

2‏) آنسیک: این گروه از کرم های خاکی در شب به روی خاک می آیند و در روز به زیر ‏خاک فرو می روند. آ نها توان سوراخ گردن و کندن دالان های عمودی دو خاک را دارند. اندازه آنها میانه و رنگ آنها قهودای است.

3‏) اندوجیوس: این گروه از کرم ها هیچگاه در روی خاک دیده نمی شوند و در دالان های ‏افقی خاک زندگی می کنند. آنها از ریشه گیاهان مرده تغذیه می کنند. این گروه اندازه ای بزرگ دارند و بدون پیگمان هستند.

‏روی همرفته رنگ تن کرم های خاکی بویژه آنهای که در لاشبرگ های روی خاک زندگی ‏می کنند سرخ و آنهایی که دولایه های زیرین خاک زندگی می کنند و مواد کانی خاک را بیشتر ‏فرومی دهند، خاکستری و یا خاکستری مایل به سبز یا آبی است.

‏فراوانی و گسترش کرم های خاکی

 ‏کرم های خاکی در سرزمین های بیابانی خشک و بدون پوششی گیاهی به دلیل کمی آب و ‏مواد آلی و سرزمین های کوهستانی سرد و جنگل های سوزنی برگ به دلیل یخ زدن و کمبود ‏کلسیم و یا اسیدی بودن خاک شمار اندکی دارند و فراوانی آنها را 10 ‏عدد در هر متر مربع گزارش کرده اند. شمار آنها در جنگل های پهن برگ ، علفزارها و چراگاه های غنی فراوان است و ‏فراوانی آنها را 1000 عدد در هر متر مربع گزارش کرده ‏اند. پ - ‏چ بهینه زیستگاه ‏کرم های خاکی ‏خنثی (5/7‏-7‏) است. آنها نیاز بالای به کلسیم دارند و درخاک های آهکی فراوان تر هستند.

‏تغذیه کرم های خاکی

1- مواد آلی مرده، لاشبرگ ها و مانده های گیاهی: کرم های خاکی بیشتر از مانده های گیاهی با ‏نسبت کربن به ازت(C/N) کم تغذیه می کنند. آنها از مواد آلی با C/N بالا مانند مانده های گندمیان و مواد گیاهی تانن دار و اسانس دار مانند لاشبرگ سوزنی برگان کمترتغذیه می کنند.

2-گودهای دامی: کرم های خاکی به خوبی از کودهای دامی تغذیه می کنند و می تواند در پیدایش هوموس خاک کارایی داشته باشند.

 3- ریزجانداران: کرم های خاکی با خوردن قارچ ها، جلبلگ ها، پروتوزوئرها و باکتری ها مایه تعادل بیولوژیک جمعیت و هنگه آنها در خاک شده ‏و از افزایش بی رویه شمار ریزجانداران در خاک می کاهند و ازاین راه مایه جوان ماندن جمعیت آنها در خاک می شوند.

4- خاک: کرم های خاکی به هنگام تغذیه مقداری خاک را نیز درون دستگاه گوارشی خود می کنند. دانه های خاک به کمک ماهیچه های گوارشی های سنگدان کرم خرد شده و با آ‏نزیم های گوارشی ، میکروفلور دستگاه گوارش ، کلیست و مواد آلی هوموسی آمیخته می شود. دانه های خاک در اندازه هایی کوچکتر و با رنگی تیره تر به خاک پس داده می شوند.

پیامدهای زندگی کرم های خاکی در خاک

 پیامدهای مکانیکی

زندگی کرم های خاکی در خاک های جنگلی و چراگاه ها مایه زیر ورو شدن خاک و پیدایش دالان ها و سوراخ هایی در آنها می شود. کرم های خاکی با زیر ورو کردن خاک یک شخم بیولوژیک می زنند. بسیاری از کرم ها بویژه گونه های لومبرکوس ترستریس(آلویوفورا لونگا و آلولوفورا نوکتورتا هنگام فرورفتن و کندن دالان های زیرزمینی، خاک ها را در دهان خود فرو می برند و با خود به روی خاک آورد ه و از راه دهان بیرون می ریزند که به آنها کستینگ می گوید. این ‏کار کرم های خاکی در زیستگاه بهینه آنها به اندازه ای اهمیت دارد که داروین در سال 1880 ‏کرم های خاکی را شخم زننده های نخستین» نامید. ‏

اندازه خاکی که از این راه به روی خاک آورد ه می شود بستگی به آب و هوا و بافت خاک ‏دارد. میانگین خاکی که درسرزمین های خشک در هر سال بالا آورده می شود نزدیک 50 ‏تا 75 ‏کیلوگرم در هر آر ( 01/0 ‏هکتار) و در زیستگاه بهینه(سرزمین های نمناک ) نزدیک چندین تن (تا 90 تن) در هر هکتار گزارش شده ‏است. برآورد شده است که در علفزار های دایمی سرزمین های معتدل لایه ای به ژرفای 10 ‏سانتی متر از خاک سطحی در طول 10 ‏تا 20 ‏سال دست کم یکبار ‏بوسیله کرم های خاکی فرو برده شده و برگردانده می شود. این اندازه ها برای خاک سرزمین های ‏کرم و نمناک بیشتر گزارش شده اند. خاک برگردان شده می تواند روی دانه های گیاهان و سنگ ها ‏را بپوشاند و با پنهان کردن آنها جوانه زنی بذرها را افزایش دهد. چرخش خاک به کمک این ‏کرم ها درخاک های سنگین و ریزدانه خیلی بیشتر از خاک های سبک و درشت دانه است. زیرا ‏کرم ها برای کندن یک دالان همانند ، از یک خاک سنگین اندازه بیشتری خاک را در دهان فرو ‏می برند.

‏پیدایش سوراخ ها و دالان ها در خاک ، پیامد دیگر زندگی کرم های خاکی است. درازا، ‏فراوانی و ژرفای دالان های پدید آمده از کار کرد کرم های خاکی بستگی به گونه کرم ، نمناکی و ‏بافت خاک دارد. برخی گونه ها بیشتر در لایه های رویی خاک زندگی می کنند مانند گونه ‏آلویوفورا کالیژینوزا که تنها تا ژرفای ، 3 ‏ساننی متری خاک پایین می رود. گونه های دیگر معین ‏جنس مانند آلولوبو فوراتوکتورنا تا 30 ژرف های 5/3 ‏متری هم می توانند پایین بروند. گونه لومبریکوس ‏ترستریس که کرم چمن هم نامیده شده است تا ژرفای 2 ‏متری پایین می رود.

 ‏ژرفای دالان های پدید آمده در خاک های خشک خیلی بیشتر از خاک های نمناک است. ‏کرم ها برای جستجوی آب و دوری ازگرما در خاک های کرم و خشک، خود را به ژرفای 6 ‏متری ‏می رهانند ولی در سرزمین های معتدل خیلی کم پیش می آید که به ژرفای 2 ‏تا 3 ‏متری برسند.

‏کرم هایی مانند دندروباینا در سرزمین های نمناک در روی خاک و میان لاشبرک ها زندگی ‏می کنند . ‏کرم ها برای دوری از خشکی و دماهای بسیار پایین یا بالا به لایه های زیرین خاک می روند و در اتاقک های خواب خود تا بهتر شدن زیستگاه می مانند. خاک های سبک و درشت بافت آب خود ‏را زود تر از خاک های ریز بافت ازدست می دهند. بنابراین آنها گنجایش گرمایی پایین داشته و ‏خیلی زود تر و تا ژرفای بیشتری گرم و یا سرد می شوند. بدین گونه است که ژرفای سوراخ ها و ‏دالان های کرم های خاکی در خاک های سبک خیلی بیشتر از خاک های سنگین و ریز بافت می شود.

‏روی همرفته کرم های خاکی سالانه در هر هکتار 4 ‏تا 5 ‏کیلومتر دالان پدید می آورند که از ‏راه های گوناگونی به روی خاک بازمی شوند. دالان ها بیشتر عمودی اند و در جایگاه هایی از آ‏ن ‏اتاقک هایی کوچک و بیضی شکل دارند که یک کرم یا چند کرم خواب تابستانی خود را در آنها ‏می گذرانند. گاهی رویه درونی دالان ها از مواد رنگی پوشیده می شود. مانند رنگ آجری که از ‏اکسیده شدن آهن فرو در خاک های خیس پدید می آید، رنگ سیاه که در زمین های با تهویه ‏ خوب با مواد آلی فراوان از هوموسی شدن مواد آلی شکار می شود و رنگ سفید که واهمت به شستن آهک در دیواره دالانها است.

پیامد های فیزیکی

ساختمان خاک: زندگی و کار کرد کرم های خاکی مایه پدید آمدن ساختمان گرانولار و ‏دانه ای در خاک می شود. برای نمونه دیده شده است. که بدنبال کار کرد کرم ها در خاک های چرئوزم، هم ساختمان خاک به تندی از منشوری به ریخت تکه های نامنظم و یا مدوربلوکی یا دانه ای در می آید.

‏بافت خاک: خاک های که به آهک کرم فرو می رود و از دهان یا مجرای دفعی آن بیرون داده می شوند، بدنبال ساییدگی و خردشدن در دستگاه گوراشی کرم دانه بندی کوچکتر و نرم تری پیدا می کند.

‏افزایش پایداری خاکدانه ها: خاک ها پس از بیرون آمدن از دستگاه گوارشی کرم ، دارای خاکدانه هایی درشتر و پایدار تر می شوند. پایداری خاکدانه ها از راه های زیر افزایش می یابد:

1‏) فروزینگی(دگراداسیون) و گوارشی خوراک کرم مایه پدپد آ مدن مواد هومیگ و بی جنبش شدن بخشی از آنها بر روی دانه های خاک می شود.

 2‏) غده های آهکی درون ریز کرم مایه آغشته شدن دانه های خاک به آهگ می شود

3‏) دستگاه گوارشی کرم ، میکرو فلور دستگاه گوارشی و ترشحات غده های پوستی یا برون ریز کرم مایه پیدایش مواد لزج و چسبناکی می شوند که می توانند خاک دانه های پدید آمده را بپوشانند و پایداری آنها را افزایش دهند.

‏افزایش توان نگهداری آب خاک: با خرد شدن مواد آلی و ریزتر شدن بافت خاک و آمیخته شدن این مواد توان خاک در نگهداری آب بالا می رود.

‏ ‏افزایش پوکی و تهویه خاک: کرم های خاکی با:

1‏) کندن راه ‏ها و دالان های زیرزمینی

2‏) پدید آوردن خاکدانه های بزرگتر ودانه ای

3) افزایش کارکرد و فراوانی جانوران دیگر خاک بویژه برخی از میکروفون و مزوفون آ‏ن.

4‏) شخم خاک مایه افزایش پوکی و تهویه خاک می شوند. این کارکرم های خاکی در چراگاه های که خاک های رسی دارند بسیار با اهمیت است.

‏افزایش تندی و اندازه ‏نفوذ آب در خاک: کرم های خاکی از راه ‏های یادشده ‏در بالا مایه کاهش روان آب ها بویژه در زمین های تخت و هموار شده و از فرسایش آبی خاک به اندازه ‏چشم گیری می کاهند.

‏دگرگونی رنگ خاک: کرم های خاکی با آمیختن مواد کانی و آ‏لی و همچنین بهم زدن لایه های خاک و فروبردن مواد آ‏لی به لایه های زیرین آن مایه یکنواخت تر شدن ویژگی های فیزیکی ، شیمیای و بیولوژیکی لایه های خاک می شوند.

پیامد های شیمیایی

‏تجزیه و فروزینگی مانده های گیاهی: کرم های خاکی مانند دیگر جانوران خاک مایه خرد ‏شدن مانده های گیاهی می شوند. همچنین دستگاه گوارش آنها و یا میکروفلور دستگاه گوارش آنها دارای آنزیم های آمیلاز، پروتئاز، ساکاراز، لیپاز، سلولازوکیتیناز است که می توانند مواد آلی را فروزینه و گوارش کنند. برای نمونه کرم های خاکی با خوردن یک لاشبرگ گیاهی توانسته اند نسبت C/Nآنها را از 27 ‏به 11 ‏برهانند. کرم ها از راه های گوناگونی به فرآ‏یند هوموفیکاسیون مواد آلی در خاک کمک می کنند:

1‏) خرد کردن بازمانده های گیاهی

2‏) افزایش تهویه خاک

3‏) خنئی کردن پ-اچ خاک

4‏) افزودن و ترشح آور و آمونیاک در خاک

5‏) آمیختن مواد آلی و ‏کانی

6) پراکندن و بردن مواد آلی به لایه های زیرین

‏7) دگرگرنی فراوانی و جوان نگه داشتن ‏میکروفلور خاک و بدنبال آ‏ن بالا بردن کارکرد بیولوژیک خاک و ... از گروه راه های است که می توان یاد آ‏ور شد.

‏افزایش گنجایش تبادل کاتیونی خاک: کرم های خاکی از راه های:

1‏) خرد کردن و ‏هوموفیکاسیون مواد آلی

2‏) خرد و نرم کردن دانه های خاک یا ریزکردن بافت خاک این کار را انجام می دهند. ‏

دگرگونی پ - اچ خاک:

پ - اچ موادی که ازدستگاه گوارش های کرم می گذرند نزدیک خنثی است که می تواند وابسته به آهک غده های آ‏هکی درون ریزه امونیاک و دیگر ترشحات روده ای کرم باشد.

‏افزایش ریخت قابل جذب عناصر در خاک:

 مواد بیرون داده شده از دستگاه گوارش و یا ‏برگردانده شده از دهان کرم در برابر خاک نخستین دارای نمک های محلول کلسیم، منیزیم ، پتاسیم، فسفر، ازت و آهن بیشتری هستند که می تواند وابسته به کار دستگاه گوارش کرم و یا ‏میکروفلور روده ای آ‏ن باشد. همچنین گزارش شده است که افزودن کرم به خاکی که کمبود ‏مولیبدن دارد، توانسته است کمبود گیاه را درمان کند.

افزایش ازت معدنی یا کانی خاک:

 غده های اپیدرمی کرم های خاکی با ترشح مواد لزج موکوپروتئینی و سوراخ های تنفسی آ‏ن با بیرون دادن مایع دارای آ‏مونیاک ، اوره و گاهی اسید ‏اوویک می توانند ازت خاک افزایش دهند. مواد ازت دار ترشح شده ازغده های اپیدرمی و سوراخ های تنفسی یا خود محلول هستند و یا انکه میکروفلور خاک آنها را به تندی فروزینه کرده و به ریخت محلول و کانی در می آورد . همچنین 54 ‏تا 72% وزن خشک تن کرم های خاکی را ‏پروتئین ها می سازند که پس از مرگ کرم ها مواد ازت دار خوبی هستند که به خاک افزوده ‏می شوند. سالانه نزدیک 80% کرم های خاکی می میمرند. از آنجایی که در خاک های خوب برای - ‏زندگی کرم ها، نزدیک 50 ‏تا 70% زیتوده خاک از کرم های خاکی پدید می آید، اندازه ازت ‏افزوده شده به خاک از راه مرگ و میر کرم ها می تواند چشم گیر باشد. اگر فاکتور پروتئین برای کرم خاکی 25/6 ‏فرض شود یا واروته آ‏ن اگر فرض شود که پروتئین های تن کرم خاکی 16% ازت ‏دارد، با اندازه گیری زیتوده خاک می توان برآورد نمود که سالانه چه اندازه ازت از مرگ و ‏میر کرم های خاکی به خاک افزوده می شود. یادآور شود که این ازت با رفتن به چرخه ازت ، ‏راه های گوناگونی خواهد داشت که دربخش های آینده در اینباره بیشتر گفتگو می شود.

پیامد های بیولوژیک

‏زندگی کرم های خاکی مایه دگرگونی شمار ریزجانداران و کارکرد آنها در خاک می شود.شمار برخی از باکتری ها مانند باسیلوس سرعوس در خاک های بیرون داده شده از دستگاه گوارشی کرم ها و یا برگرداننده ‏شده از دهان آنها ناچیز و فراوانی ازتوباکترکمتر از خود خاک است.. ولی ‏فرارانی هتروتروف های دیگر بویژه سازنده های ویتامین B12 ، آمونیفیکاتورها و نیتریفیکاتورها افزایش می یابد. کارکرد کرم های خاکی مایه افزایش فراوانی اکتینومیست ها شده ولی از فراوانی قارچ ها در خاک می کاهد و بسیاری از جلبک ها را نابود می کنند.

‏روی هم رفت بودن کرم های خاکی در خاک مایه افزایش فراوانی میکرو فلور خاک می شود. به ‏گونه ای که گاهی فراوانی آنها درخاک دارای کرم 4 ‏تا 5 ‏برابر بیشتر از خاک بدون کرم میشود. ‏افزودن کرم خاکی در خاک های با مواد آلی فراوان و تجزیه نشده مایه افزایش کارکرد میکروفون در آنها می شود. کرم های خاکی با کنترل بیولوژیکی و جوان نگه داشتن هنگ ‏میکروبی خاک وهمچنین با بهبود شرایط فیزیکی و شیمیای و زیستی خاک ، به کار کرد میکروب های خاک می افزایند. ‏زندگی و کار کرد کرم های خاکی در خاک و بدنبال آ‏ن دگرگونی ویژگی های فیزیکی ، شیمیایی و بیرلوژیکی خاک همگی مایه بالا رفتن توان بار آ‏وری خاک می شود، به گونه ای که برخی کرم های خاکی را کرم کشاورز نامیده اند.

‏پیامد ویژگی های خاک بر زندگی کرم های خاکی

‏ویژگی های فیزیکی، شیمیای و بیولوژیکی خاک بر آرودکارکرد کرم های خاکی یا پیامدهای زیر را دارد:

1- نمناکی و آب خاک: نزدیک 80 تا 90 % ‏تن تازه کرم های خاکی را آب می سازند. ازاین رو کرم های خاکی نیاز به آب فراوان داشته و در پی خشک شدن خاک بیشتر آنها می میرند. بهترین نم ‏خاک برای زندگی کرم های خاکی گنجایش زراعی است.برخی از کرم های خاکی که توان فرو ‏رفتن در خاک را دارند در هنگامی که خاک خشک می شود به دالان های ژرف خود پناه برده و ‏از اتاقک های ویژه خواب تابستانه خود به تنهایی یا گروهی به ریخت گلوله ای به دور خود گرد ‏می شوند. آنها بدون هیچ گونه کارکردی با پایین آوردن سوخت و ساز خود تا نمناک شدن دوباره ‏خاک در آنجا به حالت خواب بسر می برند. کرم های خفته می تواند تا حدود 50% ‏از آب تن خود و حتی برخی از گونه ها مانند لومبریکوس ترستریس تا نزدیک 70 ‏% آن را از دست بدهند. بدین گونه است. که آنها می توانند ماه هایی پی در پی در خاکی خشک زنده بمانند. کرم های خاکی در خاک های نمناک آب فراوانی را از راه پوست جذب می کنند. زیرا برای انجام تنفس پوستی باید پوست آنها کاملاً خیس بامقدار آب جذب شده کم کم از راه نفریدی ها یا روده ها بیرون داده می شود. اندازه آب بیرون داده شده از تن کرم های خاکی بسیار بالا و نزدیک 60 ‏% وزن تن کرم در یک روز است.

2- دمای خاک: کرم های خاکی که در خاک سرزمین های معتدل زندگی می کنند. توان گرما ‏یا سرمای بالا را ندارند. دمای بهینه برای کرم های خاکی 10 ‏تا 20 ‏درجه سانتی گراد است.

همه آنها ‏در دمای زیر صفر در زمان چند ساعت می میرند. بیشتر گونه های کرم های خاکی در دمای بیش از 25 ‏درجه سانتی گراد در مدت چند روز می میرند. این جانوران برای دوری از دماهای بد به ‏سوراخ ها ودالان های زیرزمینی پناه می برند. کرم های غول آسا که در سرزمین های گرم و نمناک ‏زندگی می کنند در برابر گرما بردبار تر هستند.

3- تهویه خاک: کرم ها از راه سوراخ های پوستی خود تنفس می کنند ولی به کمبود اکسیژن ‏زودرنج نیستند. آنها در زیستگاه بادی اکسید کربن فراوان و بی موازی می توانند برای زمان کوتاهی ‏زنده بمانند. اندازه مواد اسیدی در تن کرم ها در چنین زیستگاهی کم کم بالا می رود که پس از ‏بهبود تهویه خاک آنها اکسیده می شوند. به هر گونه کرم های خاکی به اکسیژن (اگر چه به اندازه کم نیاز دارند ودر خاک های سنگین با زهکشی بد کمتر زیست می کنند و فراوانی کمی دارند. هنگامی که کلسیم قابل جذب و فراهم برای کرم های خاکی در زیستگاه آنها فراوان باشد، این ‏کرم ها بخشی از کلسیم جذب شده را به کمک غدد های ویژه آهک ساز خود به فرم کربنات کلسیم در آورده و از این راه مایه کاهش زیان دی اکسید کربن پدید شده در تن و در پی آن در اتمسفر خاک می شوند.

4- پ- اچ خاک: فراوانی و کارکرد کرم های خاکی در خاک های خنثی و بازی بیش از ‏خاک های اسیدی است. اسیدیته بالا درخاک کرم ها را می کشد. برخی از پژوهندگان بشمار کم ‏کرم ها در خاک های اسیدی را بیشتر وابسته به بهبود یون کلسیم در این خاک ها می دانند. ولی دیده شده که بیشتر کرم ها از پ - اچ های بسیار اسیدی (کمتر از 4/5 ‏) رنج می برند که این وابسته به تغذیه آنها نیست.روی هم رفته کرم های خاکی سرزمین های معتدل در برابر پ - اچ 6 تا 8 ‏بردباری می کنند و پ - اچ نزدیک 7 ‏برای آنها بهینه است. در برخی سرزمین های کرم و نمناک که پ- اچ خاک اسیدی است بیشتر جنس هایی مانند مگاسکولکس و مگاسکولیدس زندگی می کنند.

5- کلسیم فراهم خاک: کرم های خاکی نیاز به کلسیم فراوانی دارند که آ‏ن را به ریخت یون کلسیم جذب می کنند. کلسیم جذب مثل به کمک غده هایی ویژه به کربنات کلسیم دگرگون شده و به ریخت دانه های کوچک کلسیت به لوله گوارش می ریزد. این غده هاگذشته از کلسیم اندازه ‏برخی عناصر دیگر را در خون هماهنگ می کنند. برخی از کرم ها مانند آلولوبوفور کالیژینوزا در ‏برابر کمبود کلسیم بسیار زودرنج هستند و فراوانی آنها به هنگام کمبود کلسیم در خاک کاهش ‏می یابد. به هر گونه برخی از کرم ها می توانند درخاک های غیر آهکی و سیلیسی بخوبی زندگی ‏کنند. پس نیاز به کلسیم گونه ها نا همانند است.

6- کارهای کشاورزی و خاکورزی: روی هم رفته کارهای کشاورزی مایه کاهش فراونی کرم های خاکی در خاک می شود. کارهای خاکورزی شمار کرم های خاکی را به اندازه ‏چشمگیری کاهش می دهد. گزارش شده است. که انجام شخم سالانه و ژرفه برای پنج ‏سال نزدیک 70% کرم های خاکی را نابود کرده است. کرم های درشت از این کارها بیشتر آسیب ‏می بینند. کشت فربود (اینتنسیو) و نیز نابودن کردن پوششی گیاهی در کشتزارها کاهش مواد غذایی ‏کرم ها و شمار آنها را بدنبال دارد. در برابر آن کاربرد کود دامی کود سبز ومالج گیاهی در ‏کشتزارها مایه بالا رفتن فراوانی کرم های خاکی می شود. کودهای شیمیای با دگرگون کردن پ- اچ و پیامدی که بر رشدگیاهان دارند، می توانند زیان آور و یا سودمند باشند. کودی مانند سولفات آمونیوم و یا سولفات پتاسیم و نیز فسفات آمونیوم با کاهش پ - اچ خاک که گاهی به 5/4 تا 5 ‏می رسد، می توانند پیامد زیانبارتری بر کرم های خاکی داشت باشند بویژه کود سولفات آ‏مونیوم که می تواند مایه بسته شدن و انعقاد پروتئین ها شود.

 

 

‏بهره برداری از کرم های خاکی در کشاورزی

 ‏پرورش گونه های کارا و پراکندن این گونه های سود مند از کرم های خاکی در زمین های که ‏این جانور را ندارند. بهبود ویژگی های خاک را برای ومثل گیاهان به هم راه دارد. در نیوزلند با ‏افزودن گونه آلوبوفورا کالیژینوزا به بخش های ویژه ای از یک علفزار دایمی بدون کرم دیده شد ‏که پس از 4 ‏سال گیاهان چند متری بخش تیمار شده و پس از 8 ‏سال گیاهان 200 ‏متری بخش ‏تیمار شده با کرم ، سبرتر بوده و رشد بهتری داشته اند. ولی افزودن این کرم ها در خاک های سرزمین های گرمسیری و نیمه گرمسیری با شکست روبرو شده ‏است ، چرا که نیوزلنلد آب و هوایی ‏مانند اروپا دارد و این کرم ها در این زیستگاه ‏بهینه خود بهتر زندگی کرده و کارایی دارند.افزودن‏کرم های خاکی که توان کندن خاک را دارند مانند لومبریکوس ترستریس و آلولوبو فورا مایه افزایش کارکرد گیاهان تا 70% شده است که برای 10 ‏تا 12 ‏سال این افزایش کارکرد گیاهی تا 30% باز هم دیده است. ‏برای پرورش و افزودن شمار کرم های خاکی و بنابراین آ‏ماده سازی کود بیولوژیک آ‏ن کار های زیر را انجام می دهند

1) آماده ‏سازی آمیخته ای برابر از خاک برگ ، کود گاوی و خاک برگ الک شده

2‏) رساندن نمناکی آن آ‏میخته به نزدیک گنجایش زراعی

3‏) رها کردن کرم بالغ یا پله های تخم در زیستگاه اماده شده

4‏) جداسازی پیله های دارای جنین یا تخم با الک ، پس از رشد و بارآوری کرم ها در آ‏ن

5‏) افزودن این پیله های تخم بر روی اندازی بیشتری از زیستگاه یاد شده

6) انجام گام های 4 ‏و 5 ‏برای چند بار دیگر تا جایی که پیله های کرم ها به اندازه کافی فراوان ‏شده

7‏) آ‏میختن آنها با گود دامی و گیاهی برای پخش در کشتزارها.

‏برای بهبود ویژگی های خاک برای رشد و بازوی کرم های خاکی در آ‏ن زمین های خشک را می توان آبیاری کرد، خاک های اسیدی را می توان آهک داد و به خاک های بدون پوشش گیاهی و مواد آ‏لی گیاهی کود آ‏لی افزود. زمان بهینه برای پخش کرم ها درکشتزارها و چراگاه ها ‏پس از بارندگی است و بهتر است. که خاک نمناک ، دما ملایم و هوا ابری باشد. تخم و جنین کرم ‏خاکی در درون پله در برابر خود جانور به هنگام خشکی زیستگاه پایداری بیشتری دارند و زمان ‏دراز تری در خاک کم نم زنده می مانند. از سوی دیگر پیله ها به آسانی در خاک پخش می شوند.

‏‏کوکون ها به همراه آبهای جاری ، با چسبیدن به پای جانوران و با چسبیدن به ماشین های کشاورزی و ... به آسانی در خاک جابجا و پراکنده ‏می شوند. در برابر آن پیشروی کرم های خاکی در خاک بسیار کند و نزدیک 10 ‏متر در سال است. بنابراین در کودهای بیولوژیکی کرم خاکی بهتر است که بجای کرم، کوکون ها را به خاک افزود.

‏از کرم های خاکی تند رشدی مانند جنس های اوودریلوس آفریقای، متافیر و آمینتاس هندی ، پریونیکس فیلیپینی وبویژه ایسنیا سرزمین های معتدل برای اعاده کردن کود کمپوست بهره گیری می شود. گونه ایسنیا فویتیدا اندازه کوچکی دارد و کرمی تند شد با توان بازآوری بالای است.این کرم ها می توانند از مواد آلی گوناگون بهره گیری کنند. آنها با خرد کردن مواد آلی گیاهی ، جانوری و یا زباله های قهری به همراه فروزینگی میکروبی ، کمپوستی بنام ورمی کمپوست یا کمپوست کرم می سازند. بخش بزرگی ازاین کود، مواد بیرون داده ‏از دستگاه گوارش کرم است که از خرد شدن ، ساییدن ، بهم آمیختن مواد خورده شده ‏به همراه کربنات کلسیم ، آنزیم ها ، مواد سوخت و سازی ریزجانداران دستگاه گوارش کرم است.کمپوست کرم کودی بی بو ، تیره رنگ ، و دارای هرومون های جیبریلیک اسید و اکسین ، آنزیم ها و عناصر غذایی گیاهی در ‏دسترسی و بویژه ویتامین ها است. از ورمی کمپوست بیشتر در سبزی کاری ها، خزانه، نهالستان ها و در ‏گلدان های گیاهان گلخانه ای بهره گیری می شود. در هند پیشنهاد شده است که از ‏ورمی کمپوست برای کشت قارچ خوراکی آگاریکوس بیسپورا بهره گیری شود.

‏لاشه کرم ها سرشار از پروتئین ها ( 54 ‏تا 72 % وزن خشک)، اسید های چرب ( 5/2تا 3% وزن ‏خشک) عناصر دیگر ماننل ید است. این کرم ها را می توان جدا کرد و در مرغداری ها و ‏استخر های پرورشی ماهی بگار گرفت. برای جلوگیری از زیان بیماریزاها وپاتوژن های همراه کرم میتوان آنها را شست و چند ساعت در آ‏ب گذاشت تا روده های آ‏ن از مواد خورنده شده تهیه شوند سپس آنها را می توان در دمای بالا برای نابودی ریزجانداران بیماریزا خشک کرد و به ریخت پودری همانند آرد ماهی در آورد. ارزش غذای کرم ها بستگی به موادی دارند که آنها تغذیه می کنند. گاهی کرم ها عناصر زهری مانند سرب ، کادمیوم ، جیره و روی را از مانده های ‏آلوده به خود جذب می کنند که می توانند برای کاربرد آنها در مرغداری ها و استخرهای پرورشی ماهی زیانبار باشد.

 

 

نمونه برداری و شمارش کرم های خاکی :

 ‏برای شناسایی گونه ها و برآورد فراوانی کرم های خاکی ، نیاز است که ژرفای 0‏تا 5/1 متری خاک و در فصل های سرد وخشک سال تا ژرفای بیشتر آ‏ن را بررسی نمود. ولی برای نمونه گیری دیگر جانوران خاک خیلی کم نیاز می شود که ژرفای بیش از 25 سانتی متری خاک بررسی شود. ‏زیرا بیشتر جانوران در لایه 10 سانتی متری بالای خاک زندگی می کنند. به هر گونه برای ‏نمونه گیری وشمارش کرم های خاکی روشی های گوناگونی پیشنهاد شده است. که هر یک دارای برتری های ویژه ای است..

‏شمارش با دست

در روش شمارش با دست حجم ویژه ای از خاک نمونه برداری و جانوران آ‏ن شمرده می شود. پس از آن شمار کرم های خاکی در یک وزن یا سطح از خاک (تعداد در کیلوگرم یا متر مربع) ‏گزارش می شود. این روش ساده ترین ، دقیق ترین ، و کم هزینه ترین روش ها است.. ولی زمان بسیار ‏می گیرد و درستی داده های آن به شکیبایی و موشکانی پژوهنده بستگی دارد.

‏بهره گیری از غربال ها و شستشوی خاک

‏در روش بهره گیری از غربال ها، پس از نمونه برداری از خاک وزن ویژه ‏ای از آن را روی ‏الک هایی دوگانه (با سوراخ های 5/0 ‏و 2 ‏میلی متر) می ریزند و آن را در یک ظرف بزرگ با فشار آب می شویند. در این روش ، پژوهنده از وزن و سطح خاک نمونه برداری و آگاهی دارد. بودن ‏مواد آلی کار شمارش کرم ها را دار می کند که محلول سولفات منیزیم 2/1 گرم بر لیتر کار ‏را آن می کند. هر غربال را درون محلول می کنند ، مواد آلی که سبکتر هستند شناور شده و به روی محلول می آیند و کرم های خاکی ازمحلول فرومانده و آویزان می مانند.

 ‏بهره گیری از روش های شیمیایی ‏

محلول هایی با غلظت ویژه از مواد برانگیزاننده کرم ها آماده می شود و حجم ویژه ای از آن را ‏روی خاک می ریزند و زمان می دهند تا کرم ها به سطح خاک بیایند برای ننونه در بهره گیری از ‏محلول فرمالین در سطح یک متر مربع، برای سه بار و هر بار 15 ‏لیتر (سر هم 45 ‏لیتر) از محلول 1/0 ‏تا 5/0% (275/0 %) فرمالدهید می ریزند، تا کرم های خاکی از لایه های زیرین بالا بیایند پس از آ‏ن شمارآنها در یک سطح خاک برآورد و گزارش می شود. این روش برای گونه لومبرگبرس ترستریس بویژه در زمین های کشاورزی سودمند است ولی در چمنزارها کارایی چندانی ندارد. در این روش گونه های بزرگ و نیرومند به روی خاک می آیند ولی گونه های کوچکتر یا کرم های جوان نمی توانند خود را بالا کشند و می میرند. کاستی دیگر این روش نداشتن گاهی از ‏حجم یا سطح دقیق خاک بررسی شده است. زیرا فرورفتن محلول افزوده شده در خاک بستگی به ‏ویژگی های خاک دارد. محلول دیگری که در این روش بکار گرفته شده ، پرمنگنات پتاسیم 5% است. ‏

روش الکتریکی

‏در روش دویکسن دو الکترود با فاصله و جدا از یکدیگر در خاک گذاشته می شود و در ‏زمان های پی در پی به خاک شوک الکتریکی داده می شود ، در این هنگام کرم های خاکی برانگیخته ‏شده و از خاک بیرون می آیند، پذیرفتن این روش از سوی پژوهندگان در آ‏غازچشم گیر بود. ولی ‏از یک سو رسانایی خاک ها یکسان نیست و نمی توان اندازه خاک بررسی شده را دانست و از سوی دیگر در این روش کرم هایی که نزدیک الکترود هستند بسیار برانگیخته می شوند و بیشتر آنها ‏فلج یا کشته می شوند. بنابراین کرم هایی که دورتر ازالکترود هستند بیرونی می آیند. برخی از کرم ها ‏به ژرفای پایینی خاک پناه می برند گاهی شوک وسیله به جاهای دورتر به اندازه ای نیست که ‏کرم ها را ‏وادار به بیرون آمدن از خاک کند.

 

نگهداری نمونه کرم های اصلاحی

برای نگهداری بیشتر جانوران خاک می توان از الکل بهره گیری کرد. الکل آ‏ب نمونه ‏جانوری را گرفته و از پوسیدن آن جلوگیری می کند. هر چه نمونه جانوری آ‏ب دار تر باشد الکل ‏بکار رفته بایستی غلیظ تر باشد. برای نگهداری جانوران با ترشحات رنگی مانند هزارپاها الکل را بایستی چند بار بیرون ریخت و جایگزین کرد.

گاهی نمونه جانوران را تا هنوز نرم است به ریخت ویژه ای درمی آورند. چنین ریختی دیدن و ‏بررسی نمونه را امان تر می کند. در این کار برای آبگیری و خشک کردن جانورا‏ن را در الکل می گذارند برای جلوگیری از چروکیدگی و شکنندگی نمونه و برای نرم ماندن آ‏ن را با محلول هایی از اسید استیک گلاشیال ، فرمالدهید و گلیسرول تیمار می کنند. برای نمونه وان آمدن در سال 1921 ‏برای نگهداری لارو سوسک ها آمیخته ای را پیشنهاد می کند که دارای: 6 بخش ‏فرمالدهید 35% ، 15 ‏بخش اتیل الکل ها95% ، 2‏بخش اسیداستیک گلاشیال و 30 ‏بخش آ‏ب مقطر است. لارو سوسک را یک هفته در این آمیخته نگهداری و سپس در الگل 80% می اندازند .لارو ‏سوسک نرم می ماند و تیره یا پوسیده نمی شود.

 برای نگهداری کرم خاکی در آغاز نمونه را در این متیلیک 70% کشته و آبگیری می کنند. ‏سپس آ‏ن را بر روی یک دستمال آغشته به فرمالین 10% برای 10 ‏دقیقه می گذارند تا کرم سخت شود و نشکند. پس از آن کرم را به ریخت دلخواه ‏(راست و کشیده) درمی آورند. آ‏ن را در محلول فرمالین 10% برای 3 ‏تا 4 ‏روز رها می کنند. برای نگهداری آن در زمان هایی دراز نمونه را در ‏محلول فرمالین 5% می اندازند.

‏کرم های خانواده ‏اتکی تراییده

 ‏یک گروه دیگر از جانوران خاکزی در شاخه کرم های حلقوی، کرم های گلدانی یا خانواده ‏انکی تراییده است که در کلاس یا رده کم تاران گروه بندی می شوند. ویژگی های کرم های گلدانی ‏مانند کرم های خاکی است. آنها تنی استوانه ای و بند بند دارند بر روی بند های تن آنها تارها، سوراخ های تنفسی ، ترشحی و حفره ها جنسی دیده می شوند. همانند کرم های خاکی نرماده (هرمافرودیت) و دوجنسی هستند. بنابراین برای بازآوری نیاز به جفت گیری دارند اندازه آنها در ‏برابر کرم های خاکی بسیار کوچک و درازای آنها بسته به گونه کرم از کمتر از 2‏میلی متر تا بیش از 30 ‏میلی متر است که گاهی به 5 ‏سانتی متر هم می رسد. قطر آنها نیز کوچک و از 2/0 تا ‏1 میلی متر است. رنگ آنها بیشتر سپید است. که گاهی به رنگ قرمز یا رنگ های تیره در می آ‏ید. ‏رنگی بودن این کرم ها وابسته به غذای درون دستگاه گوارشی آنها است. ‏

فراوانی و پراکندگی کرم های گلدانی

 ‏کرم های گلدانی در سرزمین های گوناگون تو انایی زیستن دارند ولی فراوانی آنها بستگی به ‏ویژگی های خاک و آب و هوای این سرزمین ها دارد. شمار کرم های گلدانی در خاک های خوب ‏با هوموس مول از هزار تا یکصد هزار در هر متر مربع گزارش شده است. برای نمونه در هر متر ‏مانند کرم های خاکی است.

‏جنگل های پهن برگ با هوموس کمی تجزیه شده 20 ‏تا 40 ‏هزار کرم از خانواده انکی تراییده ‏شمارش شده است. فراوانی این کرم ها در علفزار های با خاک اسیدی تا 20 ‏هزاره در کشتزارها نزدیک 2 ‏تا 10 ‏هزار و در جنگل های سوزنی برگ باهوموس مور تا بیشی از 200 ‏هزار در هر متر مربع گزارش شده است. بنابراین آشکار است. که این کرم ها در برابر کرم هاو خاکی در هوموسی مور و جنگل های سوزنی برگ فروان تر هستند. کرم های گلدانی در زمین های غرقاب و لجنزارها کمیابند. آنها در زیر پوست

 

درختان و چوب های پوسیده ‏فراوانی بالایی دارند. روی هم رفته کرم های گلدانی خاکی نمناک ، تهویه شده و سرشار از مواد آلی پوسیده را دوست دارند و در سرزمین های گرم و نمناک فراوانی بیشتری دارند. شمار این کرم ها در خاک در بهار و پایین به بیشترین اندازه خود می رسد. فراوانی این کرم ها در تابستان های گرم و بویژه ‏به هنگام خشکی خاک ، گاهی تا 99% کاهش می یابد بهترین زیستگاه برای این کرم ها، خاکی با مواد الی فراوان هوموس ترش یا ‏مور و پ - اچ اسیدی است که نمناکی و تهویه ای بهینه داشته باشد. آنها در دماهای گرم و یا سرد ‏می توانند زندگی کنند.

‏پراکندگی و فراوانی کرم های خانواده انکی تراییده ‏در نیمرخ خاک بستگی به نمناکی، دما، ‏اندازه مواد آلی خاک و بویژه گونه این کرم ها دارد. در خاک های جنگلی و یا علفزارها که خاک ‏آنها پوشش گیاهی کافی و بسنده دارد. این کرم ها بیشتر در لایه های رویین خاک (تا ژرفای 5 ‏سانتی متری) دیده می شوند. آنها در خاک های زیر کشت تا ژرفای 20 ‏سانتی متری و در خاک های شنی و خشک که پوششی ناچیزی دارند تا ژرفای 5 ‏تا 10 ‏سانتی متری خاک پراکنده اند. 



ویژگیهای کرم خاکی (1)

مقدمه

‏پژوهش درباره فراوانی چگونگی زندگی وکارگرد جانوران خاکزی می تواند بسیار ‏شگفت انگیر و سودمند باشد. برخی ازجانورانی که در خاک پیدا می شوند، همه چرخه زندگی و برخی دیگر تنها بخشی از زندگی خود را در خاک می گذرانند. جانورانی که زندگی آنها از ‏گام های تخم ، جوانی و بلوغ می گذرد، می توانند یک ، دو یا هر سه گام زندگی خود را در خاک ‏سپری کنند. به جانورانی مانند کرم های خاکی که همه گام های زندگی خود را در خاک می گذرانند ،ژئوبیونت و به جانورانی دیگر مانند برخی حشرات یاجنبدگان که تنها بخشی از ‏زندگی خود را در خاک می گذرانند، ژئوفیل می گویند. روی هم رفته جانورانی که در خاک یافت می شوند بیشتر از شاخه های کرم های حلقوی ، کرم های لوله ای، بند پایان ، نرم تنان و مازه داران هستند زیتوده جانوران درخاک های گوناگون یکسان نیست و آن بستگی به ویژگی های خاک، آب و هوا، پوشش گیاهی و ... دارد و بیشتر از5/0 ‏تن در هکتارگزارش شده است.

‏روی هم رفته فراوانی و گوناگونی جانوران در خاک های دست نخورده ‏و یا کمتر به هم خورده ‏مانند خاک چراگاه ها ، علفزار های دایمی وجنگل ها بالاتر از خاک های دست خورده ‏و کشتزارها ‏است. بنابراین در چرخه عناصر غذایی ، جانوران در این خاک ها اهمیت ویژه ای دارد. جانوران با خرد کردن و تجزیه نسبی مواد آلی و همچنین آمیخته کردن مواد آلی و کانی در خاک ، از راه ‏آماده سازی مواد آلی برای گوارشی میکروبی به چرخه عناصر غذایی کمک می کنند. بنابراین در ‏فرایند دگرگونی و گوارش مواد آلی در خاک ، جانوران خاکزی و میکروب ها سینرجیسم و ‏همکردار هستند و کارکرد آنها درکنار یکدیگر بیشتر از مجموع کارکرد جداگانه آنها است.

در طبقه بندی جانوران که در آغار قرن 19 قرن انجام گرفت، تمام جانورانی که دارای بدنی دراز و فاقد ضمایم واضح بودند به کرمها موسوم شدند. این جانوران به علت داشتن یک انتهای قدامی یا سر که دارای اندامهای حسی است و به قصد برخورد و روبرو شدن با محیط به طرف جلو حرکت می‌کنند و یک انتهای خلفی یا دم ، با اسفنجها و مرجانها و شانه‌داران اختلاف و تمایز دارند . رده کمتاران ، رده‌ای از کرمها هستند که به صورت حلقوی هستند که در هر حلقه چندین تار دارند. کرمهای خاکی نمونه ای از این رده است. از کرمهای خاکی بزرگ لومبریکوس ترستریس نمونه جالبی است که ممکن است به درازای 30 سانتیمتر و به قطر 9 میلیمتر رشد کند.

مشخصات خارجی :بدن این کرم ، استوانه‌ای دراز و بطور واضح در دو انتها نازک و باریک است. سطح شکمی آن پهن و رنگ پریده‌تر از سطح پشتی است و سطح پشتی تیره است. سر مشخص و متمایزی در حیوان وجود ندارد. بدن یک کرم بالغ به 80 تا 100 قطعه حلقه‌ای شکل که بوسیله شیارهای عرض مجزا است، تقسیم شده است. دهان کرم در حلقه اول است و بوسیله یک قطعه گوشتی به نام پیش دهان آویزان می‌باشد. مخرج آن بیضی شکل و بطور عمودی در حلقه آخر قرار دارد. روی حلقه‌های 31 تا 37 برآمدگی غده‌ای واضحی به نام کمربند تناسلی دیده می‌شود. کمربند تناسلی ماده سازنده پیله را که محتوی تخم است ترشح می‌کند.

تارهای کرم خاکی :در هر حلقه به جز اولی و آخری ، 4 جفت تار موی مانند کوچک وجود دارد که در سطح شکمی و جانبی مختصر برجستگی پیدا کرده است. هر تار عبارت است از یک میله کیتینی نوک تیزی است که در یک کیسه اپیدرمی مخصوص واقع در درون دیواره بدن جای گرفته است. تار می‌تواند بوسیله عضلات منقبض کننده در هر جهت حرکت کرده، امتداد یابد و یا عقب کشیده شود و تارها در موقعی که کرم در سوراخش قرار دارد و یا روی زمین حرکت می‌کند مانند گیره یا میخ عمل می‌نماید.

دیواره بدن : قسمت خارجی کرم از یک کوتیکول شفاف و نازک پوشیده شده است.کوتیکول دارای خطوط عرضی نازکی است که یک منظره قوس و قزحی مختصری ایجاد می‌کند. در کوتیکول سوراخهایی در روی بسیاری از سلولهای حسی اپیدرم موجود است. اپیدرم روی یک غشای قاعده‌ای قراردارد و زیر غشای قاعده‌ای لایه نازکی از عضلات حلقوی و لایه ضخیم‌تری از عضلات طولی وجود دارد. سطح داخلی دیواره بدن از صفاق مستور است. شکل جانور در نتیجه خاصیت کشش دیواره بدن روی اندامها و مایعات درونی حفظ می‌شود.

 

 

کرم خاکی

حرکت :کرم خاکی همانند لوله گوارش، دارای دو گروه ماهیچه های طولی و حلقوی است؛ با این تفاوت که در لوله گوارش ماهیچه طولی در طرف خارج ماهیچه حلقوی قرار دارد، ولی در کرم خاکی وضعیت برعکس است و ماهیچه های حلقوی در طرف خارج ماهیچه های طولی قرار دارند. انقباض این ماهیچه ها به صورت متناوب انجام می شود؛ یعنی در بخشی از بدن کرم خاکی که ماهیچه های طولی منقبض هستند، ماهیچه های حلقوی در حال استراحتند. همان طور که در شکل دیده می شود، در این بخشها، قطر بدن کرم خاکی بیش از بخشهای دیگر است. در بخشی از بدن که ماهیچه های حلقوی منقبض هستند، ماهیچه های طولی استراحت می کنند و بدن کرم خاکی نازکتر است. این انقباضات متناوب موجب می شود که طول بدن کرم خاکی تغییر کند (درازتر یا کوتاهتر شود) و به این طریق، کرم خاکی حرکت می کند.

 

دستگاه گوارش

این دستگاه از قسمتهای زیر تشکیل می‌شود:

 دهان که دنباله آن حفره دهانی است. (در حلقه‌های 3 )  حلق (در حلقه‌های 5 - 4) با غده‌های مخصوص چرب و نرم کردن و الیاف عضلانی در دیواره‌های خارجی آن.  مری باریک و مستقیم (در حلقه‌های 14 - 6) که بوسیله سه جفت غده‌های آهکی از پهلو اتصال دارد. یک چینه‌دان بزرگ با دیواره نازک که در حقیقت یک پیشخانه برای ذخیره می‌باشد. سنگدان (در حلقه‌های 18 - 17) با دیواره‌های عضلانی ضخیم و محکم که در داخل از کوتیکول مفروش است. روده که تا مخرج امتداد دارد.

تغذیه : کرم های خاکی معمولاً از مواد آلی رو به فساد و مدفوع پستانداران تغذیه می کنند و گونه های سوراخ های عمیق (گونه های geophanous)، و برخی دیگر از آن ها حتی از نماتود ها تغذیه می کنند. معلوم شده است که وقتی کرم های خاکی به خاک اضافه شدند جمعیت کرم های نماتود ممکن است تا حدود %60 کاهش یابد. همچنین میکروب ها نقش مهمی در جیره غذایی کرم های خاکی دارند، و حتی کرم های خاکی مواد آلی دارای حیات میکروبی با تراکم بالا را ترجیح می دهند. برخی محققین معتقدند که میکروارگانیسم ها برای کرم های خاکی حیاتی هستند. آب یک نیاز عمده کرم های خاکی می باشد، بطوری که %80 وزن بدنشا ن را آب تشکیل می دهد در روز حدود %15 شل و سست می شوند. اگر رطوبت در دسترس نباشد به منظور دست یافتن به آن به عمق خاک خواهند رفت.

 دستگاه گردش خون : گردش خون در کرم خاکی از نوع بسته بوده ودارای دورگ خونی اصلی که در طول بدن آن گسترش یافته اند،می باشد .رگ خونی شکمی خون رسانی به قسمت های عقبی بدن ورگ خونی پشتی خون رسانی به قسمت های جلوئی بدن را بر عهده دارد. رگ های پشتی قابل انقباض بوده وخون را به طرف قلب ها(قوس های آئورتی)واز آنها به داخل رگ های شکمی پمپ می نمایند . خون توسط رگ های شکمی به مویرگ های دیواره بدن ، سایر اندام هاوسینوس رگی دردیواره لوله گوارش توزیع می گردد.پنج رگ اصلی ممتد در طول بدن و پنج جفت قلب در حلقه‌های 11 - 7 دیده می‌شود. (10عدد)از حلقه 12 به طرف عقب ، هر حلقه دارای رگ های بند بند زوج است که رگ های طولی را به اندام های گوناگون مربوط می‌سازد. کرم خاکی دارای هموگلوبین محلول در پلاسما است.

دستگاه تنفس: تنفس ازنوع پوستی است. پوست توسط ترشحات سلول های غده ای ونیز نفوذ مایع سلومی از طریق منافذ به سطح،مرطوب نگه داشته می شود.خون جاری اکسیژن را در مویرگ های نزدیک کوتیکول مرطوب در دیواره بدن ، دریافت کرده و CO2 پس می‌دهد. اکسیژن با هموگلوبین درپلاسما ترکیب شده به بافت های مختلف حمل می‌شود.

دستگاه عصبی : در بالای حلق (حلقه 3) یک جفت گانگلیون های مغزی با مغز وجود دارد. دو رابط از پیرامون حلق به گانگلیون های زیر مری دو قطعه‌ای کشیده می‌شود، به نام حلقه دور مری و از گانگلیون های زیر مری طناب عصبی شکمی در طول کف حفره عمومی بدن تا حلقه مخرجی امتداد می‌یابد. چندین عصب نیز به پیش دهان و ناحیه دهانی متصل می‌گردد. طناب عصبی شکمی در هر حلقه دارای یک عقده بزرگ است و 3 جفت عصب جانبی از آن خارج می‌شود. طناب و عقده‌ها به صورت ساختمان های جفت بوجود می‌آید، رشته اعصاب جانبی به عضلات ، سلول های اپیدرمی ، نفریدی ها ، کیسه‌های تار و سایر اندام ها عصب می‌دهد.

دستگاه تولید مثل: کرم خاکی هرمافرودیت( تک جنسی) است و در هر کرم اندام های جنسی نر و ماده در قسمت شکمی جای دارد. ولی اقدام به جفت گیری با فرد هم گونه می کند.کرم های خاکی در بیشتر سال ، تولید مثل می‌کنند، ولی حداکثر فعالیت تکثیری آنها در هوای گرم و مرطوب است. جفت گیری در شب صورت گرفته. دو کرم خود را از سوراخ بیرون کشیده، سطح شکمی قدامی‌شان را نزدیک هم می‌آورند، بطوری که انتهای قدامی‌شان در دو جفت مخالف هم قرار دارد. در هر کرم یک جفت شیار اسپرمی تشکیل می‌شود که در طول آنها توده‌های اسپرم به منظور دخول در جایگاه اسپرمی دیگری عبور می‌کند. پس از این عمل ، کرم ها از هم جدا می‌شوند. بنابراین عمل لقاح دو جانبه و متقابل است.

 دستگاه دفعی : دستگاه دفعی از نوع نفریدیوم بوده که در همه بندها جز سه بند جلویی ویک بند انتهایی یافت می شوند.

رابطه کرم خاکی با انسان :کرم های خاکی به عنوان طعمه در ماهی گیری مصرف عملی دارند. اثرات طویل‌المدت کرم های خاکی در طبیعت جنبه‌های عملی مشخصی دارد. از آنجا که خاک را سوراخ می‌کنند اثرات قابل توجهی در حاصلخیزی خاک دارند. آزمایش های انجام شده روی خاک نشان داده است که خاک های قالب ریزی شده توسط کرم های خاکی بطور میا نگین تا حداکثر 4.5 برابر بیشترازخاک های معمولی دارای پتاسیم می باشند. خاکی که از لوله گوارش کرم عبور کرده باشد تقریبا 7 برابر بیشتر نیتروژن خواهد داشت. عمل کرم خاکی تنها مانند یک دستگاه زهکشی خوب بهبود بخشیدن به فرایند گردش آب و هوا نمی باشد، بلکه مواد معدنی وآلی را نیز مخلوط می نماید. همچنین آنها کارخانه های بسیار کوچک کودسازی هستند که بدون هیچ هزینه ای برای کشاورز به کار خود ادامه می دهند. این عمل بدون نیاز به سوخت فسیلی انجام شده و هیچ حمل و نقلی در آن دخیل نمی باشد. اما با وجود همه پدیده های حیاتی خاک، آن ها مخلوقات حساسی هستند و درمقابل کاربرد سموم وکودهای مهاجم شیمیایی زنده نخواهند ماند.

بکرزایی در زنبور عسل

مقدمه:

زنبورهای یک کندو شامل یک ملکه، چند صد زنبور نر ون چندین هزار زنبور کارگر می باشد. در تابستان و بهار که زنبورها فعالیت زیادی برای جمع آوری شیره دارند کندو ممکن است 5-7 کیلو زنبور داشته باشد و تعداد زنبورهای نر در این موقع زیادتر از هر موقع دیگر در کندو دیده  شوند. هر یک از این دو نوع زنبور وظیفه خاصی دارند ولی منظوری که یک کندو تعقیب می نماید عبارت از بقای نسل و یا دفاع و نگهداری کندو می باشد و نظر انفرادی در بین نیست و هیچکدام از آنها در نتیجه سعی انفرادی قادر نیستند که برای مدت طولانی زنده بمانند و بنابراین هدف آنها به طور دسته جمعی انجام می گیرد.

 


ملکه 
ملکه زنبور عسل بسادگی از کارگران و زنبور نر مشخص می شود. ملکه نسبتا درشت تر و درازتر از کارگران و درازتر از زنبوران نر است، ولی پهن تر از آنها نیست. از آنجا که شکم ملکه طویل و در سطح زیرین پهن است، طول بالهایش نسبت به بدن از بال کارگرها و زنبوران نر کوتاه تر است.

نیش ملکه کمی خمیده است و نسبت به نیش کارگر دارای دندانه های کمتری است و فقط برای از بین بردن ملکه های رقیب به کار می رود. حرکت ملکه در حالت عادی ملایم است ولی در مواقع احتیاج می تواند با سرعت حرکت کند. ملکه ای که جفتگیری کرده و در حالت تخم گذاری است روی شانه هایی قرار دارد که جوانترین نوزادان در آن زندگی می کنند. ملکه در این حالت، اغلب بوسیله عده ای محافظ احاطه شده است. سر محافظین اغلب به طرف ملکه می باشد. محافظان در این حالت، با شاخک های خود ملکه را آرایش می کنند و با دهان خود او را می لیسند یا غذا می دهند؛ بعلاوه مدفوعات وی را بیرون می برند.
امروزه کاملا واضح است تمام تخمهایی که در سلولها قرار دارد، بوسیله ملکه واحد کندو گذاشته می شود. این ملکه در جوانی در هوای آزاد با یک یا چند نر پشت سر هم جفتگیری و برای خود تا آخر عمر اسپرم ذخیره می کند. زنبورهای کارگر می توانند تعداد کمی تخم بگذارند ولی قادر به جفتگیری نیستند و معمولا در حالتی که ملکه کندو زنده است تخمگذاری برای آنها ممنوع است. نوزادانی که از تخم زنبوران کارگر بوجود می آیند به علت اینکه فکنده نیستند تبدیل به زنبورهای نر می شوند. چنین نرهایی معمولا از نرهای طبیعی که از ملکه بوجود می آیند، کوچکترند.

فصل پرورش نوزادان در شرایط آب و هوایی معتدل، به مقدار کم، از اواسط دیماه شروع شده مرتب توسعه می یابد؛ و اوایل اردیبهشت، به حداکثر خود می رسد. در صورتیکه شرایط اجازه دهد، فعالیت تولید مثل آنها، به همین وضع، تا اواخر خرداد ماه ادامه پیدا می کند و از آن به بعد رو به نقصان می گذارد. در ماههای آبان و آذر فعالیت زاد و ولد بکلی متوقف می گردد. نژادهای مختلف زنبورعسل از این حیث دارای خصوصیات متفاوت هستند. هنگامی که تولید مثل کلنی در حداکثر توسعه خود می باشد، یک ملکه ممکن است 1500 تا 2000 تخم در روز بگذارد.

اگر چه یک زنبور کارگر بتنهایی می تواند یکی دو هفته در قفس زنده بماند ولی هیچ زنبور کارگری مایل نیست که به حالت انفرادی زندگی کند و در اولین فرصت، به یک کلنی می پیوندد. زنبورهای کارگر اغلب بوسیله بو، ارتعاشات صوتی، دید و حرارت به هم جذب شده به صورت دسته در می آیند. زنبورهای یک کندو وقتی که فاقد ملکه نیز باشند از هم پراکنده نمی شوند و باز هم تقسیم کار در بین آنها حکمفرما می باشد. عده ای به صورت دسته جمعی در کندو می مانند و عده قلیلی برای آنها غذا می آورند.
با اینکه ملکه در بهم آمدن افراد یک کلنی تاثیر عمده ندارد ولی برای بقای کلنی نهایت ضرورت را دارد.

الف - پرورش ملکه:

در یک کلنی زنبور عسل، پرورش ملکه ممکن است به یکی از علل زیر صورت گیرد:

1)نشاندن ملکه جدید به جای ملکه ای که به علت نا معلوم معدوم شده است.

2)تعویض ملکه ای که پیر شده ولی هنوز مایل است فعالیت داشته باشد.

3)برای ازدیاد کلنی یا بچه بیرون کردن.

در هر یک از حالات فوق، کارگزاران موقعی اقدام به ساختن خانه ملکه و پرورش آن می کنند که ماده بخصوص جلوگیری کننده به آنها نرسد.

در حالت اول، چندین ملکه در خانه های اضطراری که با تغییر شکل خانه کارگران ساخته شده، پرورش داده می شوند. در این خانه ها اغلب یک لارو یا ندرتا یک تخم قرار دارد. چگونگی انتخاب این خانه ها و لاروها برای پرورش ملکه کاملا روشن نیست. در چنین خانه هایی، قسمت تحتانی سلول به خط وسط شانه موم منتهی می شود و بر عکس، خانه هایی که در شرایط عادی ساخته می شوند قسمت ضخیم سلول، بوسیله ساقه کوتاه مومی، به سطح یا لبه قاب چسبیده است. در این حالت، نوزاد بطرف پایین آویزان است.  در ابتدای ساختمان خانه اضطراری، سلول اصلی (سلول کارگر) بوسیله مایع بخصوصی که از غده زیر فکی کارگران ترشح می شود، انباشته شده، لارو داخل سلول اصلی در سطح آن شناور می شود. به این ترتیب، لارو وارد قسمت ویژه ای که برای پرورش ملکه ترتیب داده شده می گردد. لاروهایی که برای پرورش اضطراری ملکه انتخاب  می شوند اغلب دو روزه هستند ولی لاروهای سه روزه هم می توان یافت. معمولا کارگران کوشش می کنند که در پرورش اضطراری ملکه از لاروهای مسن تر استفاده کنند. تجربه ثابت کرده است، لاروهایی که از سه روز بیشتر عمر داشته باشند برای پرورش ملکه مناسب نیستند و در آنها نقایصی یافت می شود.

در صورتی که لارو انتخاب شده برای پرورش ملکه دو روزه باشد، در حدود 11 روز بعد، ملکه کامل از سلول خارج می شود و اگر شرایط هوایی مساعد باشد، در فاصله 10 روز بعد جفت گیری کرده خود را برای تخم گذاری آماده می کند. در این صورت، از وقتی که کندو ملکه ای را از دست می دهد تا هنگامی که ملکه تخمگذاری جانشین آن گردد حداقل سه هفته طول می کشد.

ملکه هایی که از لاروهای دو روزه یا کمتر به دست می آیند فرقی با ملکه معمولی که از طریق تخمگذاری مستقیم ملکه در خانه ملکه به دست می آیند ندارند. باید توجه داشت که در هر خانه ملکه بیش از یک بار ملکه پرورش داده نمی شود و پس از آن خانه منهدم می گردد. اندازه و شکل ظاهری سلولهای ملکه اغلب با هم تفاوت دارند. طول آنها در حدود 5/2 سانت است و قطرشان از قاعده به بعد تقلیل می یابد. و دهانه آن اغلب حدود یک سانتی متر است.

تعداد خانه های ملکه که در یک کلنی ساخته می شوند، کاملا متفاوت است و بستگی به نژاد و اندازه کلنی دارد. بطوری که اظهار می شود، نژادهای ایتالیایی و قفقازی کمتر از نژادهای دیگر برای بچه بیرون کردن خانه ملکه می سازند. کلنی های نژادهای قبرسی، سوری و مصری گفته می شود که گاهی تا صد عدد ملکه در هر دفعه پرورش می دهند. اینکه می گویند، تعداد ملکه های پرورش داده شده در حالت تعویض ملکه کمتر از حالتی است که زنبورها بچه می کند، تقریبا حقیقت به نظر می رسد. در حالتی که کلنی بخواهد ملکه عوض کند، عده ملکه های تازه از 2 تا 3 تجاوز نمی کند ولی در بعضی موارد به تعداد بیشتر نیز مشاهده شده است.

خانه های ملکه همگی در یک لحظه ساخته نمی شود و لاروهایی که برای پرورش انتخاب می شوند ممکن است همگی در یک سن نباشند. نکته جالب این که همیشه اولین ملکه که از خانه خود بیرون می آید به عنوان ملکه کندو انتخاب نمی شود و چه بسا که ملکه های بعدی این سمت را به عهده بگیرند.

ب - به وجود آمدن افراد کارگر یا ملکه:

  زنبورهای کارگر و ملکه همگی ماده اند و از تخمهایی که تلقیح شده اند پدید می آیند. تنها وجود خانه ملکه و غذای مخصوص است که موجب پرورش ملکه یا کارگر می گردد. این وضعیت به زنبورداران اجازه می دهد که با انتقال (پیوند) لارو یا تخمهایی که در خانه های کارگر وجود دارند و خانه هایی که مصنوعا برای ملکه می سازند و در کندوهای بدون ملکه قرار می دهند، ملکه های زیادی پرورش دهند. در این صورت، واضح است که اختلاف بین ملکه و کارگر ژنتیکی نیست بلکه بسته به طرز پرورش و تغذیه است. سالها قبل ( درحدود 1888) پلانتا متذکر شد که زنبورهای پرستار، برای تغذیه نوزادان ملکه منحصرا از ترشحات دهان خود استفاده می کنند و حال آنکه در مورد نوزادان کارگر، پس از روز سوم، مقدار زیادی عسل به غذای آنها می افزایند. مواد مترشحه بزاقی محتوی مقدار نسبتا زیاد پروتئین و اسیدهای چرب از نوع اسید 10- هیدروکسی دسنوئیک می باشد که بوسیله غدد زیر فکی ترشح می شود.

متاسفانه تجزیه مواد غذایی که برای تغذیه لاروهای ملکه یا کارگران در سه روز اول به کار می رود بوسیله متخصصین مختلف نتایج متفاوتی داده است. به همین دلیل هیداک نتیجه گرفته است که مواد تشکیل دهنده غذای لاروی اغلب متغییر است.

اختلاف بین ملکه و کارگر در اختلاف مواد تشکیل دهنده غذای لارو نیست بلکه به علت تفاوت در میزان مصرف آن بوسیله لارهای ملکه می باشد. هیداک متذکر می شود که تمام لاروها در سه روز اول زندگی خود، به مقدار مساوی و به حد وفور از غذای لاروی بهرمند می شوند ولی از روز سوم به بعد، لاروهایی که برای ملکه شدن پرورش داده می شوند به همان ترتیب سابق، تغذیه می شوند و حال آنکه از میزان جیره غذایی لاروهای کارگر به مقدار معتنابهی کسر می شود. در این صورت، سرعت رشد آنها در سه روز اول مساوی است ولی از آن به بعد، لاروهای ملکه بسرعت رشد می کنند و نشو و نمای لاروهای کارگر کند می شود. کثرت مواد غذایی برای ملکه چنان است که حتی بعد از بسته شدن خانه هنوز مدتی از آن استفاده می کند؛ در حالی که لاروهای کارگر بعد از بسته شدن سلولها اصلا غذایی در خانه ندارند و یا مقدار آن بسیار ناچیز است. در اثر نبودن غذای کافی، تخمدانها در مرحله لاروی بدون رشد می مانند و در نتیجه هرمونهایی که باید از آن ترشح شده موجب صفات ثانوی ملکه می گردند، هرگز ترشح نمی گردند.

 

ج - ملکه باکره:

وقتی که لارو ملکه به رشد کافی رسید، زنبوران کارگر خانه آنها را با ورقه نازکی موم می بندند. وقتی لارو غذای خود را به اتمام رسانید، بوسیله رشته های ابریشمی که از غده های سینه ای  ترشح می شود پیله نازکی در داخل سلول خود می سازد و در حالتی که سرش پایین است به خواب یا به حالت استراحت می رود. سپس تبدیل به شفیره شده، بعد به حشره بالغ مبدل می گردد. وقتی ملکه می خواهد خارج گردد ابتدا بوسیله آرواره های خود، پیله و پوشش مومی سلول خود را قطع می کند بطوریکه بتواند از سلول خارج گردد. وقتی خارج شد سلول و بقایای آن فورا بوسیله زنبوران کارگر تمیز می گردد. زمانیکه کلنی آماده بچه دادن باشد، معمولا زنبورهای کارگر برای مدتی مانع خارج شدن ملکه جوان از سلول می گردند(این مدت ممکن است چند ساعت و حتی یک روز باشد) و او را از روزنه ای که در قسمت خارجی سلول تعبیه کرده بود تغذیه می کنند. هنگامی که ملکه مادر بوسیله عده ای از زنبوران از کندو خارج شد، یا اینکه ملکه باکره دیگری که قبلا اجازه خروج یافته است با عده ای بیرون آمد، به این ملکه اجازه می دهند که خارج شود و دسته دیگری از زنبوران را با خود ببرد. این عمل ممکن است چندین بار تکرار گردد و سپس در صورتیکه ملکه مادر هنوز در کندو مانده باشد، معمولا ملکه تازه با او به جنگ پرداخته پس از نابود کردن آن، خود به اداره کندو می پردازد.

معمولا وقتی یک کلنی آماده بچه کردن نیست، اولین ملکه باکره ای که به حالت بلوغ می رسد اجازه خروج از سلول را پیدا می کند. وقتی از سلول خارج شد ابتدا متوجه سلولهایی می شود که در آنها عسل ذخیره شده و مدت دو تا سه روز فقط تغذیه می کند. در این مدت، کارگرانکمتر به او توجه دارند و بندرت دورش جمع می شوند(اگر چه گاهی اوقات دیده شده که عده کمی کارگر در اطراف ملکه جمع می شوند). چند ساعت بعد از خروج، معمولا ملکه در صدد از بین بردن ملکه موجود در کندو و ملکه های دیگری که قبلا از سلولهای خود خارج شده اند و شفیره هایی که حتی از سلول خارج نگردیده اند بر میآید. گاهی ملکه جوان توجهی به مادر خود ندارد و در صدد منازعه با وی بر نمی آید و چند روزی در کنار هم با هم زندگی می کنند و حال آنکه وقتی دو ملکه باکره به هم برخورد می کنند شروع به جنگ می کنند و آنقدر می جنگند تا یکی کشته شود. گاهی نیز ملکه باکره اقدام به حمله به سلولهای ملکه می کند و آنها را قبل از آنکه به رشد کامل برسند نابود می کند. در این حالت، ابتدا به سلولی که بسته شده حمله می کند.
ملکه باکره وقتی که تقریبا 3-5 روزه است، قبل از پروازهای مخصوص جفتگیری یا نو پتال پروازهای اکتشافیدر اطراف کندو می نماید. پروازهای قبل از جفت گیری یا پری نو پتال . جفتگیری معمولا در گرمترین اوقات روز صورت می گیرد. گاهی ملکه بعد از چند دقیقه جفتگیری کرده به کندو بر می گردد. ولی اکثر موارد، مدتی که در خارج از کندو می گذراند از 10 تا 30 دقیقه طول می کشد.

ملکه بعد از جفتگیری به فاصله 2 تا 3 روز شروع به تخم ریزی می کند. عقیده عمومی بر این استکه از این تاریخ به بعد، ملکه زنبورعسل هرگز جفتگیری نمی کند و از کندو نیز خارج نمی شود مگر اینکه همراه با عده ای زنبور کارگر کندوی خود را به منظور تشکیل کلنی جدید ترک نماید. سنی که ملکه در آن جفتگیری می کند بستگی به شرایط آب و هوایی دارد؛ و بعضا مربوط به نژاد زنبور نیز می باشد؛ ولی به نظر می رسد که در فاصله روز ششم تا دهم ملکه جفتگیری می کند.

مشاهده جفتگیری که مطمئنا در آسمان انجام می گیرد خیلی کم صورت گرفته است. بنابر گزارشی که در این خصوص در دست است، زنبورهای نر در آسمان بسرعت در اطراف ملکه پرواز می کنند و هر یک کوشش دارند که خود را به او برسانند. این پرواز دسته جمعی مدتی به طور زیگزاگ ادامه دارد. زنبور نری که موفق به جفتگیری می شود آلت تناسلی و قسمتی از اعضای مربوط را از دست داده و می میرد و گاهی اوقات وقتی ملکه وارد کندو می شود این قسمت از بدن زنبور نر به انتهای شکمش چسبیده است.

در مدت کوتاهی که عمل جفتگیری انجام می گیرد، اسپرم نر به واژن ملکه وارد می شود. برای جلوگیری از خروج و ریزش اسپرم از واژن، حشره نر بلافاصله دهانه خروجی واژن را با ماده ژلاتینی مخصوص مسدود می کند. اسپرماتوزوئیدها سپس به سمت کیسه اسپرم شناور و در آن متمرکز می شوند. در کیسه اسپرم، اسپرماتوزوئیدها بطور منظم، پهلوی هم و تقریبا بدون حرکت قرار می گیرند. آخرین مطالعات نشان می دهد ملکه معمولا قبل از اینکه شروع به تخم گذاری کند، چندین بار جفتگیری کرده به اندازه کافی برای آینده خود اسپرم ذخیره می کند.

د - تخمگذاری:

 کمی بعد از اینکه ملکه جفتگیری کرد، توجه کارگران نسبت به ملکه بیشتر می شود.  درهر جا که ملکه قرار گیرد حلقه ای از کارگران که اعضای آن مرتب تغییر می کند، تشکیل می گردد. زنبورهای کارگر جوان اقدام به تغذیه ملکه می کنند و بدن او را به وسیله شاخک های خود لمس نموده با دهان می لیسند تا مواد مترشحه ملکه را دریافت کرده بین سایر زنبورها تقسیم کنند. این کارگران همچنین مواد دفعی و تخمهایی را که ملکه می گذترد جابجا می نمایند. ملکه هنگام تخمگذاری در روی شانه ها، روی قاعده مشخصی حرکت می کند.ابتدا سر خود را وارد تک تک سلولها نموده آنها را آزمایش می کند و سپس تخمی در آن قرار می دهد. برای این منظور، شکم خود را خم کرده انتهای آن را داخل سلول می کند.
در زمستان و اوایل بهار، معمولا ملکه تخمهای خود را در سلولهای مرکزشان قرار می دهد. وقتی ملکه به سن دو تا سه سالگی می رسد، مقدار تخم آن بشدت تقلیل می یابد و حتی تخمهایی که می گذارد، ممکن است تلقیح شده نباشد. در این صورت، زنبورهاینر حاصل می شوند. چنین ملکه ای بزودی بوسیله کارگران نابود خواهد شد ولی در صورتی که ملکه جوان جایگزین آن نشود، ملکه پیر در بین 3 تا 4 سالگی در اثر پیری می میرد. در شرایط استثنایی، یک ملکه ممکن است تا هفت سال هم زنده بماند.


ه - تولید مثل به طریق بکرزایی: در گذشته چنین تصور می شد که تخم حشرات و سایر حیوانات فقط در صورتی تفریخ می شود که فکنده شده باشند. اگر چه این عقیده در مورد خیلی از جانوران صادق است ولی کلیت ندارد و هستند جانورانی که ممکن است تخم آنها، بدون انکه فکنده شود، نشو و نما پیدا کند. این طریق تولید مثل را بکر زایی می گویند. در زنبور عسل تخمهای فکنده نشده تولید افراد نر می کند.

این که یک ملکه چگونه می تواند به اختیار خود تخم تلقیح شده یا نشده بگذارد، مربوط به وجود کیسه ذخیره اسپرم است. این کیسه کروی شکل انبار اسپرماتوزئیدهاست و بوسله لوله باریکی به زهدان ارتباط دارد. این لوله باریک مجرای اسپرم نام دارد. قسمتی از این لوله که معبر اسپرماتوزئید است، عمل تلمبه تحت کنترل را، در خالی کردن اسپرماتوزئید، انجام می دهد. بدین ترتیب که ملکه بوسیله آن قادر است مانع خروج اسپرم شده یا اراده به خارج کردن اسپرماتوزوئید و هدایت آن به داخل زهدان نماید و تخمهای در حال خروج از زهدان را تلقیح نماید.

معمولا یک یا دو اسپرماتوزوئید از سوراخ میکروپیل وارد تخم می گردد.
و - دیدن ملکه: بعضی از مربیان وقت زیادی برای جستجوی ملکه صرف می نمایند ولی بهتر است بجای این کار اطلاع حاصل کنند که ملکه خوب کار می کند یا خیر. اگر در کندو به مقدار کافی نسل زنبور در مراحل مختلف دیده شود که در قابها بطور منظم برقرار شده اند، نشان می دهد که فعالیت ملکه رضایت بخش می باشد. بنابراین، احتیاجی نیست که تمام کندو بازرسی شود و امتحان یکی دو قاب نسل کافی است. ولی اگر حتما لازم باشد که ملکه دیده شود باید کندو را با آرامش کامل باز نمود و حتی الامکان کمتر دود داد و اگر کندو دو طبقه و نسل در هر دو طبقه وجود دارد باید طبقه بالا را برداشت و آن را روی سرپوش کندو قرار داد و به آزمایش طبقه بالا پرداخت؛ یعنی قاب مجاور جدار را خارج و به بدنه کندو در خارج تکیه داد تا جا برای حرکت قابهای دیگر فراهم گردد. سپس قابهای دیگر را، یکی بعد از دیگری، امتحان نمود.

هر قابی که خارج می شود باید یک نگاه سطحی، در داخل کندو و در روی قاب بعدی انداخت تا اگر ملکه واضح باشد دیده شود. و باید هر قاب را که خارج شده است با دقت معاینه کرد؛ مخصوصا قابهایی که دارای تخم می باشد. زیرا معلوم می کند که ملکه باید روی این نوع قاب باشد، و اگر در قابهای این طبقه تخم و لارو جوان دیده نشود، باید حدس زد که ملکه در طبقه دیگر کندو است و باید قابهای طبقه مزبور را نیز با دقت بررسی کرد. اگر کندو در این موقع تکان داده شود یا دود زیادی به کار برود، ممکن است ملکه خود را مخفی کند؛ حتی ممکن است در جدار طرفی کندو یا روی تخته کف زیر قابها برود که در این صورت پیدا کردن آن مشکل است.


عملیاتی که روی ملکه انجام می گیرد:

این عملیات قطع بال یا علامتگذاری است. برای این کار باید ملکه را گرفت و چون کار مهمی است و باید با دقت کامل صورت گیرد، بهتر است ابتدا در روی زنبورهای نر آزمایش کرد و پس از ورزیده شدن، در مورد ملکه اجرا کرد.

باید با ملایمت بالهای ملکه را گرفته آن را از روی قاب بلند کرد؛ و نباید در این موقع به شکم آن فشار وارد شود. بعد از گرفتن باید آن را به دست دیگر بطوریکه اقلا دو پای یک طرف آن بین انگشت شست و سبابه گرفته باشد منتقل نمود و از آوردن فشار زیاد خودداری کرد. در این حالت، باید بالهای آن آزاد باشد. معمولا ملکه نیش نمی زند و در این صورت، می توان یک بال آن را قیچی کرد و یا با مرکب مخصوص، پشتش را علامتگذاری نمود. برای چیدن بال، باید قیچی مرتبی به کار برد و نصف طول بال را برید و نباید بیشتر قطع شود. و دقت شود که پاها در این موقع قطع نشوند. بعضی مربیان بال ملکه را در یکسال از طرف راست و در سال دیگر از طرف چپ قطع می کنند و از روی آن سن ملکه مشخص می گردد و علامتگذاری معمولا با رنگ زرد در بالای پشت یا در قسمت سینه انجام می گیرد. در زنبورهای تیره بسرعت ملکه مشخص می گردد و این رنگ زود خشک شود. معمولا لاک ناخن یا رنگهایی نظیر آن را می توان بکار برد. ملکه را می توان داخل قفسه ملکه هدایت نمود بدون آنکه گرفته شود. این عمل را با قرار دادن دهانه باز جعبه در جلو ملکه و قرار دادن انگشت شست و سبابه در طرف دیگر آن انجام می دهند. ملکه بعد از اینکه چند روز در قفس نگاهداری شود، کوچکتر از میزان معین در موقع تخمگذاری و سبکتر است و بنابراین اگر آزاد گذارده شود بسهولت پرواز کرده، گم خواهد شد.


ز - وارد کردن ملکه تازه به کندو: این عمل بمنظور تعویض ملکه صورت می گیرد. در این روش، مربیان ملکه لازم را از موسسات تربیت ملکه خریداری و از آن استفاده می کنند. می توان تعویض ملکه را در هر موقع سال عملی نمود ولی اغلب آن را در اواخر دوره عسل کلی و یا در اوایل بهار انجام می دهند و معمولا در بهار، هنگام جلوگیری از بچه دادن، به این کار اقدام می کنند. در هر صورت، برای شروع به این کار، باید نصف روز یا چند ساعت قبل از آن که ملکه جدید وارد شود، ملکه سابق را بگیرند و بیرون کنند؛ یعنی کندو را ((یتیم)) نمایند و این عمل بدین جهت صورت می گیرد که زنبوران به وضعیت غیر عادی و فقدان ملکه پی برده ملکه جدید را به آسانی بپذیرند. باید در موقع تعویض ملکه، اثری از حجرات ملکه در کندو نباشد؛ و اگر وجود دارد از بین برده شود. گاهی نیز گرفتن ملکه سابق و وارد کردن ملکه جدید را با هم انجام می دهند. ملکه سابق که گرفته شده، اگر زنده است، باید آن را در قفس ملکه نهاد و در کندوی دیگر بالای صفحه جدا کننده ملکه قرار داد تا ملکه جدید شروع به تخمگذاری نماید. چنانچه زنبورها ملکه جدید را از بین ببرند، می توان ملکه قدیم را موقتا به کند برگرداند تا بعدا ملکه دیگری فراهم کرد.

اغلب این کار را به کمک قفسه ملکه صورت می دهند؛ و قفس ملکه به صورتهای مختلف ساخته می شود و معمولا جعبه کوچکی است که یک یا دو طرف آن، توری سیمی و دهانه آن باز می باشد و ملکه در آن قفس نگهداری می شود. دهانه باز قفس را با ورقه ای از قند می پوشانند؛ و اگر کندو قوی باشد روی قسمتی از آن، قند و کاغذ می چسبانند و اگر کندو ضعیف باشد به همین ترتیب، بدون کاغذ، در حالی که ملکه در داخل آن قرار دارد آن را در بالای قسمت قابهای تربیت نسل می گذارند بطوری که طرف سیمی آن به طرف پایین و بین فاصله قابها واقع باشد. در این صورت، زنبورهای کندو از فواصل توری سیمی، ملکه را تغذیه خواهند نمود و با آن آشنا می شوند و در عین حال ملکه بوی کندو را به خود می گیرند و همچنین زنبورها شروع به خوردن ورقه قند دهانه قفس نموده، از سوراخ مزبور ملکه را آزاد می نمایند.
بعد از قرار دادن جعبه ملکه نباید برای مدت یک هفته کندو را باز و ملکه را ناراحت کرد. اگر قبل از شروع تخمگذاری کندو را باز کنند، اغلب اتفاق می افتد که زنبورها ملکه را بکشند.

 

 

 

 

منابع:

  1- جانور شناسی عمومی جلد 3 طلعت حبیبی

  2- مقدمه ای بر ژنتیک پایه سنجش تکمیلی

  3- ژنتیک ومسائل آن- ترجمه دکتر هوشنگ خاوری

  4- دانش زیست شناسی جلد 2- ترجمه حمیده علمی غروی و حسین فر

 


 

وضعیت تالاسمی در خوزستان

مقدمه:

 

تالاسمی یک کلمه یونانی می‌باشد و از دو کلمه ThalaSSa به معنی دریا و   Emia یعنی خون تشکیل شده است و اصطلاحاً ‌آن را بیماری خون دریا می‌گویند.

تالاسمی برای اولین بار توسط کولی و لی ( ( Cooley & Lee  در سال 1925 در چند کودک ایتالیای  با کم خونی شدید ، بزرگی طحال و کبد ، تغییر رنگ پوست و تغییرات استخوانی شرح داده شد

شناسایی ناقلین بیماری تالاسمی و مشاوره ژنتیکی قبل از ازدواج گامی مهم در کاهش تولد نوزادان مبتلا به نوع شدید

تالاسمی است.

 

بیماری تالاسمی بعنوان یک معضل بهداشتی، سلامت مردم را تهدید کرده و هرساله بخش عظیمی از بودجه سلامت کشور را به خود اختصاص می‌دهد، با توجه به سیاست وزارت بهداشت در زمینه تامین، حفظ و ارتقاء سطح سلامت جامعه و همچنین با توجه به امکانات موجود و نیز مصوبه هیات وزیران درخصوص اجباری کردن آزمایش‌های تالاسمی، طرح پیشگیری از بروز موارد جدید بتا تالاسمی ماژور با استراتژی غربالگری تالاسمی در داوطلبین ازدواج از ابتدای سال 1376 در کل ایران به اجرا درآمده است.

 

بدیهی است که آنچه باعث موفقیت این برنامه می‌شود علاوه بر دانش و دقت برنامه ریزان، به آگاهی افراد جامعه نسبت به بیماری ها و وضعیت هر فرد نیز بستگی دارد.

 

با توجه به این مهم که کشور ما جمعیتی جوان، خلاق، دارای اشتیاق به سازندگی، گرایش به بازسازی، نوسازی، نوآوری، تحقیق و تمایل به پاسخ به نیاز امروز خود و سایرین دارد. در این مطالب سعی شده بیماری تالاسمی، راههای پیشگیری، آشنایی با خدمات مراکز مشاوره ویژه تالاسمی، مراکز تشخیص قبل از تولد و در نهایت پیشگیری از تولد کودکان مبتلا به تالاسمی به شما نسل جوان معرفی شود.

 

مگر نه این که اگر دو فرد ناآگاهانه به سمت پرتگاهی به عمق تباهی یک انسان روانه باشند و ما در حال نگریستن آنها، اگر تلاش برای نجات آن‌ها نکنیم خیانت و گناه بزرگی را مرتکب شده‌ایم. به تحقیق که غفلت، مساوی است با گناهی نابخشودنی.

 

چکیده:

بیماری تالاسمی یکی از شایع‌ترین اختلالات و بیماری های خونی است که بدلیل نقص در ساخت زنجیره هموگلوبین بوجود می‌آید و بصورت ارثی از والدین به فرزندان منتقل می‌شود.

 

برای جبران کمبود یا فقدان هموگلوبین سالم، به بیماران مبتلا به تالاسمی مکرراً خون تزریق می‌گردد. بدن نیز جهت جبران این کمبود فعالیت سیستم خون سازی خود را در سر استخوان های بلند مثل استخوان ران و همچنین استخوان های پهن مثل استخوانهای سر و صورت افزایش داده که این خود موجب تغییر شکل و بزرگ شدن استخوان های فوق و در نتیجه تغییر شکل ظاهری افراد می‌گردد.

 

در اثر تزریق مداوم خون، آهن در بدن این بیماران تجمع نموده و موجب تخریب بافت ها و ارگان‌های داخلی آنها می‌شود قلب، کبد، لوزالمعده و غدد جنسی در این بیماران بیشترین آسیب ناشی از تجمع آهن را متحمل می‌شوند. بمنظور جلوگیری از تخریب بافت‌ها، این بیماران از داروهای دفع کننده آهن (دسفرال) استفاده می‌کنند. این دارو به مدت کوتاهی در بدن باقی می‌ماند. به همین دلیل بیماران تالاسمی ناچارند دارو را به وسیله پمپ‌های مخصوص به آهستگی تزریق نمایند که این روش درمانی بسیار رنج آور است.

 

با پیشرفت علم، امروزه سیمای تالاسمی تغییر نموده، بطوریکه فراهم آمدن امکانات درمانی مطابق با استانداردهای جهانی و دستیابی به خون سالم و کافی برای همه بیماران تالاسمی و عدم تولد بیمار تالاسمی در کشور دو هدف عمده‌ای است که همه افراد و سازمان‌های درگیر در این بیماری به آنها می‌اندیشند و برای دستیابی به آن تلاش می‌کنند.

 

تالاسمی یک واژه یونانی ومرکب از دو واژه‌ی تالاسا به معنی دریا و امیا به معنی خون است. اولین بار در سال 1925 میلادی دو دانشمندان بنامهای کولی و لی نوعی کم خونی گزارش کردند که با بزرگی طحال و تغییرات استخوانی همراه بود و به دلیل شیوع زیاد این بیماری در اطراف مدیترانه تالاسمی نامگذاری شد.

 

این بیماری در مناطق مختلف کشور ممکن است به نامهای تالاسمی ماژور، کولیز، خون سوزی و ... شناخته شده باشد.

بیماری تالاسمی در همه نژادها دیده می‌شود ومیزان شیوع آن در مرد و زن یکسان است. در کشور ما 50 درصد مبتلایان به تالاسمی، متولدین ازدواج‌های فامیلی هستند.

 

با این حال تالاسمی در ازدواج‌های غیرفامیلی نیز بروز می‌کند؛ به نحوی که در حال حاضر 50 درصد مبتلایان به تالاسمی در ایران حاصل ازدواج‌های غیرفامیلی بوده و تنها در گذشته سابقه این بیماری در خانواده‌شان دیده شده است.

 

    وضعیت بیماری تالاسمی در ایران و جهان

 

این بیماری در سراسر جهان و در همۀ نژادها دیده می‌شود، ولی شیوع آن در نواحی مدیترانه (ایتالیا، یونان، قبرس و جزیره سیسیل)، خاورمیانه (ایران، ترکیه و سوریه)، آسیا (هندوستان و پاکستان و ناحیۀ جنوب شرقی) بیشتر بوده و از جنوب غربی اروپا تا خاور دور امتداد و در نواحی وسیعی از آفریقای مرکزی نیز دیده می شود.

 

پراکندگی این بیماری در تمام نقاط کشور ما یکسان نیست، شیوع تالاسمی در ایران برحسب منطقه جغرافیایی متفاوت است.

 

ابتدا تصور می شد تالاسمی یک بیماری محدود به نواحی مدیترانه است ولی اکنون مشخص شده این بیماری به طور گسترده در سراسر جهان اتفاق می افتد . این بیماری در جنوب اروپا از پرتقال تا اسپانیا ، ایتالیا و یونان ، در تعدادی از کشورهای اروپای مرکزی و بخشهایی از شوروی سابق شناسایی شده است.

 

 هم چنین در خاورمیانه ، در کشورهای ایران ، پاکستان ، هندوستان ، بنگلادش ، تایلند ، مالزی ،اندونزی و جنوب چین و نیز کشورهای واقع در امتداد سواحل شمالی آفریقا و آمریکای جنوبی وجود دارد . این بیماری به ویژه در مناطقی که بیماری مالاریا شیوع داشته یا اکنون وجود دارد بیشتر دیده می شود .گفته میشود در نواحی که بیماری مالاریا به صورت اپیدمی ظهور کرده ، در انسان ها یک تطابق کوچک ژنتیکی به وجود آمده که نسبت به افراد دیگر امتیازی محسوب می شود ، به این ترتیب که در پی این تغییر ژنتیکی ، در محیط سلولهای قرمز تحولاتی صورت گرفت که میکرب مالاریا نتواند به بقا و تکثیر خود ادامه دهد .

  این تطابق ، منجر به ایجاد خصیصه تالاسمی ماژور و مینور شده است .

 حدود %1/5 جمعیت جهان ، یعنی 80 تا 90 میلیون نفر ناقل تالاسمی ماژور هستند و سالیانه 60 هزار کودک مبتلا به تالاسمی ( اکثرأ در کشورهای در حال توسعه ) به دنیا میاید.

جای تردید نیست که این تخمین ها ، کمتر از رقم واقعی اند.

 هنوز اطلاعات دقیقی درباره میزان ناقلین ( فراوانی ژن ها ) در بسیاری از گروه های جمعیتی ، به ویژه در نقاطی که انتظار می رود تعداد مبتلایان زیاد باشد در دست نیست به هر حال طبق مدارک فدراسیون بین المللی تالاسمی ، در حال حاضر در سراسر جهان 200 هزار بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور زندگی می کنند و برای درمان ثبت نام کرده اند .

 این واقعیت تلخ نیز وجود دارد که غالب کودکان مبتلا در کشورهای در حال توسعه ، بدون آن که بیماری آنان تشخیص داده شود از میان میروند ، با تشخیص نادرست درمان ناصحیح به آنان ارائه می شود یا کلا درمانی به آنان ارائه نمی شود .

در نواحی حاشیه‌ی دریای خزر (استانهای گیلان، مازندران و گلستان) نواحی حاشیه خلیج فارس و دریای عمان (بوشهر، هرمزگان، سیستان و بلوچستان)، خوزستان، فارس و جنوب کرمان از سایر نقاط کشور شایعتر است.

در حال حاضر حدود 2 تا 3 میلیون نفر ناقل تالاسمی و بیش از 20 هزار نفر بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور در ایران وجود دارد و سالانه حدود 800 نفر به جمعیت بیماران تالاسمی ماژور کشور ما افزوده می‌شود.

 

شیوع تالاسمی در ایران 5% می‌باشد و استان سیستان و بلوچستان رتبه هفتم کشوری را به خود اختصاص داده است.

 

 

   در استان فارس فراوانی تالاسمی خفیف نزدیک به 7% است یعنی از هر 100 نفر 7 نفر تالاسمی هستند که با انجام یک آزمایش ساده خون مشخص می‌شود

 

انواع تالاسمی:

1- نوع خفیف تالاسمی: ناقل تالاسمی= تالاسمی مینور

2-  نوع شدید تالاسمی = تالاسمی = تالاسمی ماژور

نوع خفیف تالاسمی:

   افرادی که ناقل تالاسمی هستند بیمار نیستند و نیاز به تزریق خون ندارند.

 نوع خفیف تالاسمی یک بیماری نیست بلکه یک صفت و خصوصیت به شمار می‌آید که تاثیری روی سلامتی افراد ندارد فقط به هنگام ازدواج باید مراقب باشند و با فرد غیرناقل ازدواج نمایند.  نکته مهم این است که بایستی افراد ناقل تالاسمی با انجام آزمایش خون شناسایی گردیده و از آنان خواسته شود با هم ازدواج نکنند.

 

نوع شدیدتالاسمی:

  وقتی پدر و مادر هر دو ناقل تالاسمی باشند احتمال تولد فرزند مبتلا به تالاسمی شدید وجود دارد.
  
تالاسمی شدید اختلال خونی بسیار جدی می‌باشد که به صورت یک بیماری خطرناک در دوران کودکی ظاهر میشود .

   این ثمره تلخ حاصل زندگی یک زوج جوان می باشد که ناآگاهانه و بدون انجام آزمایش ازدواج نموده‌اند و به عبارتی دیگر با انجام آزمایش خون قبل از ازدواج امکان پیشگیری از تولد فرزند مبتلا به تالاسمی شدید می‌باشد.

 

علائم تالاسمی خفیف:

  علامتی ندارد و تنها با آزمایش خون مشخص می‌شود.

 علائم تالاسمی شدید:

 کودکان مبتلا به بیماری تالاسمی، در هنگام تولد کاملاً سالم بنظر می‌رسند ولی بتدریج با افزایش سن علایم آشکار می‌گردد.

در این بیماران در سه ماهه اول زندگی علائمی مشاهده نمی‌شود ولی در فاصله 3 تا 18 ماهگی علائمی مانند کم‌خونی شدید،لاغری، رنگ پریدگی، بی‌اشتهایی، اختلال در خواب،‌ تهوع و
   بزرگی شکم و تغییر قیافه در این کودکان معصوم و بی‌گناه ظاهر میشود.

  ضمناً‌ با توجه به اینکه مغز استخوان قادر به تولید گلبول قرمز و هموگلوبولین (ماده پروتئینی که در گلبولهای قرمز وجود دارد و قرمزی رنگ خون را باعث می‌شود) نمی‌باشد، به علت عمل جبرانی خونسازی مغز استخوان، تغییر شکل در چهره و فک بالایی و پیشانی بیمار بیشتر مشهود می‌گردد.


  
با انجام آزمایشات لازم قبل از هر نوع تصمیم‌گیری در امر ازدواج و ممانعت از ازدواج ناقلین ژن تالاسمی با یکدیگر از بروز موارد جدید تالاسمی ماژور (کم‌خونی شدید) جلوگیری کنیم.

انواع مهم بتا تالاسمی:

 

1-      بتا تالاسمی مینور (تالاسمی خفیف).

 

2-      بتا تالاسمی ماژور (تالاسمی شدید).

 

 

بتا تالاسمی مینور (سالم ناقل):

 

اگر فردی یک ژن سالم را از یکی از والدین و یک ژن نا سالم را از والد دیگر به ارث ببرد، سالم ناقل (مینور) خواهد بود. این فرد بیمار نیست وزندگی عادی خواهد داشت چون حداقل یک ژن سالم دارد و این نوع تالاسمی تنها با آزمایش خون مشخص می‌شود. تنها نکته‌ای که لازم است این افراد رعایت کنند  بسیار مهم است توجه به این مسئله در زمان ازدواج است که باید آزمایش‌های زمان ازدواج را به دقت انجام دهند.

 

تالاسمی مینور هرگز به تالاسمی ماژور تبدیل نمی‌شود.

 

بتا تالاسمی ماژور (بیماری تالاسمی):

 

به علت حذف یا جهش در هر دو ژن سازنده زنجیره بتا ایجاد می‌شود و به این ترتیب یا هیچ زنجیره بتایی ساخته نخواهد شد و یا این که مقدار آن بسیار کم خواهد بود. در نتیجه بدن کمبود این زنجیره‌ها را با ساخت زنجیره‌های پروتئینی آلفا جبران می‌کند که این زنجیره‌های آلفای اضافی برای گلبول‌های قرمز بدن سمی است و رسوب آن روی سلول‌های گلبول قرمز سبب تخریب گلبول‌های قرمز در خون و مغز استخوان شده و در نتیجه زنجیره‌های پروتئینی آلفا در مغز استخوان رسوب می‌کنند. از سوی دیگر به دلیل خون‌سازی غیر موثر در بدن، مراکز خون‌ساز در خارج از مغز استخوان مانند کبد و طحال فرد بیمار شروع به خون‌سازی کرده و به تدریج این اندام ها بزرگ‌تر می‌شوند.

 

تشخیص بیماری تالاسمی:

تشخیص بیماری تالاسمی براساس انجام یک آزمایش خون ساده با هزینه اندک امکان پذیر می‌باشد.

هزینه غربالگری برای هرفرد 50000 ریال است در حالی که هزینه ی نگهداری بیماران تالاسمی (1000000000 ریال برای 15 سال زندگی هر بیمار) می‌باشد


راه های درمان تالاسمی و راه های پیشگیری ازآن:

درمان تالاسمی:

1-      تزریق خون (درمان کمکی).

 

2-      پیوند مغز استخوان (درمان اصلی).

 

تزریق خون:

 

در حال حاضر، درمان متداول تالاسمی، تزریق مکرر خون و داروهای دفع کننده آهن اضافی در اندام های بدن از جمله کبد است. این روش درمانی علاوه بر مشکلاتی که به همراه دارد، نیاز به کنترل دقیق دارد.

یکی دیگر از مشکلاتی که بیماران تالاسمی را تهدید می‌کند، خطر ابتلاء آنها به عفونت هایی است که از طریق خون منتقل می‌شوند.

 

پیوند مغز استخوان:

 

یکی از روشهای جایگزین و مناسب که امروزه به جای تزریق خون استفاده می‌شود، پیوند مغز استخوان از فرد سالم به بیمار مبتلا به تالاسمی است. در این روش بعد از شناسایی دهندۀ مناسب برای پیوند، مغز استخوان فرد مبتلا به تالاسمی توسط داروهای مهارکنندۀ سلول های مغز استخوان نابود شده و مغز استخوان سالم فرد دهنده جایگزین آن می‌شود تا خون‌سازی طبیعی صورت گیرد.

 

بطور کلی شانس بقای بیماران بعد از پیوند حدود 90 – 80% بوده و شانس عود بیماری 15 – 10% است. علیرغم پیشرفتهای پزشکی هنوز هم شاهد مرگ بیماران در سنین 15 – 13 سالگی می‌باشیم.

                                                                                                                       

 

راههای پیشگیری از بروز بتا تالاسمی ماژور:

امروزه زوج‌های ناقلی که خطر داشتن فرزند مبتلا به بیماری بتا تالاسمی ماژور آنها را تهدید می کند، راه‌های متعددی در پیش رو دارند:

 

1-      ازدواج نکردن دو فرد سالم ناقل با یکدیگر.

2-      چنانچه دو فرد سالم ناقل با هم ازدواج کنند موارد زیر توصیه می‌شود:

-          خودداری از بچه‌دار شدن.

-          انتخاب فرزند خوانده.

-          استفاده از خدمات تشخیص قبل از تولد.

 

تشخیص پیش از تولد:

 

خدمات تشخیص پیش از تولد این امکان را برای زوج‌های سالم ناقل (مینور) فراهم ساخته، تا درخصوص سلامت یا ابتلاء به بیماری تالاسمی (ماژور) فرزند خود در دورۀ جنینی مطلع شوند.

اساس تشخیص قبل از تولد بر پایۀ انجام دومرحلۀ مقدماتی و تکمیلی است:

 

مرحله مقدماتی:

 

بررسی وضعیت ژنتیک زوج‌های ناقل تالاسمی برای تعیین نوع نقص ژن در هریک از زوج ها قبل از بارداری، در مرحله مقدماتی انجام می‌شود.

برای تشخیص قطعی در انجام آزمایش‌های تشخیص قبل از تولد گاهی لازم است تعدادی از خویشاوندان (والدین، برادران، خواهران، عمه، خاله، عمو و دایی) مورد بررسی قرار گیرند که مستلزم صرف وقت، حوصلۀ کافی و بضاعت مالی است.

بهترین زمان برای انجام آزمایش های مرحلۀ مقدماتی، قبل از بارداری است.

 

مرحله تکمیلی:

 

بررسی وضعیت ژنتیک جنین و تشخیص قطعی ابتلاء یا سالم بودن جنین است.

 

آزمایش های مرحله تکمیلی بعد از بارداری در هفتۀ 10 بارداری (در اوایل سه ماهگی) با نمونه‌برداری از جنین انجام می‌شود. در نمونه‌برداری، خطر از دست دادن جنین به میزان اندک و خطرات نادری برای مادر وجود دارد. بعد از دریافت نتیجه، در صورت ابتلای جنین به بیماری تالاسمی (ماژور) چنانچه از نظر شرعی و قانونی سن جنین از تاریخ معین نگذشته باشد (حداکثر هفتۀ 16 بارداری)، مجوز ختم حاملگی توسط پزشکی قانونی صادر می‌شود.

 

نکته: برای هر بار حاملگی انجام آزمایش‌های مرحله تکمیلی ضروری خواهد بود.

 

نکته‌های مهم:

1-      در حال حاضر تعداد کمی از مراکز خصوصی و دولتی در زمینه‌ انجام آزمایش‌های تشخیص قبل از تولد در کشور فعالیت می‌کنند.

 

هزینه انجام این آزمایشها گران است.

 

2-   با مراجعۀ‌ به موقع به مرکز بهداشتی درمانی ویژه مشاوره تالاسمی و درک صحیح از وضعیت خود با صبر و تحمل در انجام آزمایش‌ها، ما را در ارائه‌ خدمات یاری کنید.

 

3-   والدین بیماران تالاسمی نیز در صورت تمایل به داشتن فرزند سالم، با مراجعه بموقع به مرکز مشاوره و همکاری با دست‌اندرکاران برنامه می‌توانند صاحب فرزندی سالم شوند.

 

علت فراوانی تالاسمی در خوزستان

 درخوزستان سالانه 20 تا 30 نوزاد مبتلا به تالاسمی ماژور متولد می‌شود و 10 تا 15 درصد خوزستانی‌ها نیز تالاسمی مینور دارند.

دکتر فروزان صادقیان در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ـ منطقه خوزستان ـ اظهار کرد: علت شیوع بالای تالاسمی در خوزستان، ازدواج‌های عشیره‌ای و ازدواج‌های به ثبت نرسیده است.

وی با اشاره به شیوع بالای تالاسمی در شهرهای اهواز، دزفول، آبادان و خرمشهر افزود: با وجود آموزش‌ها و هشدارهای داده شده مبنی بر سقط جنین مبتلا به تالاسمی‌ ماژور پیش از 12 هفتگی، همچنان دیده می‌شود که بعضی خانواده‌های خوزستانی تحت هیچ شرایطی راضی به سقط جنین پسر نمی‌شوند

 

بیژن کیخایی امروز در گفتگو با خبرنگارفارس در اهواز اظهارداشت:

استان‌هایی که در حاشیه رودخانه هستند به علت شیوع مالاریا در گذشته تالاسمی خیزترند و خوزستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. وی گفت: در حال حاضر یک‌هزار و 600 بیمار تالاسمی در استان وجود دارد که بیمارستان شفا روزانه 80 تا 100 بیمار تالاسمی پذیرش دارد. کیخایی افزود: بیشترین آمار مصرف خون سازمان انتقال خون از بیماران تالاسمی است. وی با اشاره به اهمیت غربالگری اظهار داشت:

 غربالگری قبل از تولد فرزندان زوجینی که بیماری تالاسمی دارند توانسته است کاهش چشمگیری در شیوع بیماری تالاسمی داشته باشد. کیخایی اظهار داشت: با انجام غربالگری قبل از تولد، آمار تولد نوزادان مبتلا به تالاسمی از یکهزار مورد به 750 مورد کاهش یافته است.

 وی غربالگری را عاملی مهم در کاهش بیماری تالاسمی دانست و افزود:

 کاهش یک چهارم از بیماران تالاسمی به طور سالانه درکشور با استفاده از روش غربالگری در زوجین بیمار تالاسمی امیدوار کننده است. معاون آموزشی بیمارستان شفا اهواز، خوزستان را از جمله استان‌های تالاسمی خیز کشور دانست و گفت: علت عمده بیماری تالاسمی در خوزستان تمایل به ازدواج‌های فامیلی است که شیوع بیماری تالاسمی را در استان افزایش داده است‌.

کیخانی از دیگر علل بیماری تالاسمی در استان را عدم مشارکت مردم درشناسایی و پیشگیری از بیماری تالاسمی دانست

 

چگونگی انتقال تالاسمی و مشکلات آن:

تالاسمی ماژور از طریق الگوی وراثتی ((اتوزومال مغلوب)) منتقل می شود .

هنگامی که جنین شکل می گیرد ، یک ژن گلوبین بتا از هر یک از والدین به ارث می برد .

در صورتی که والدین ژن های ((سالم)) گلوبین بتا داشته باشند ،کودک تعداد دو ژن گلوبین بتای نرمال به ارث می برد .

هنگامی که یکی از والدین دارای ژن معیوب گلوبین بتا یا در واقع ناقل تالاسمی ماژور باشد، هر یک از کودکان این والدین 50 درصد احتمال مبتلا به ژن های تالاسمیک را مطابق شکل از یکی از دو والد ناقل به ارث می برند .

این کودکان نیز وضعیت ذیل را خواهند داشت :

1_ سالم ; کودکانی که دارای ژن های معیوب برای تالاسمی ماژور نیستند .

2_ ناقل تالاسمی ماژور

3_ مبتلا به تالاسمی ماژور

 

ناقلین تالاسمی:

 ناقلین تالاسمی شخصا بیمار نیستند، هیچ گونه علائم بدنی یا روانی بیمار ندارند و نیازی به رژیم خاص یا درمان پزشکی ندارند.

  شرایط آنان طی زندگی تغییر میکند و در واقع تا هنگامی که با انجام آزمایشی مشخص شود که ناقل ژن های تالاسمی هستند، متوجه این امر نخواهند شد، اگر چه ممکن است بعضی از ناقلین دچار کم خونی ضعیفی شوند که به اشتباه کم خونی ناشی از کمبود آهن تلقی شود.

 تست های آزمایشگاهی به آسانی این دو نوع کم خونی را از هم تشخیص می دهند.

 زنان حامله ای که ناقل این بیماری هستند ممکن است طی دوران بارداری دچار کم خونی ملایمی شوند که با تجویز آهن رفع می شود.

نحوه انتقال بیماری :

1-  اگر هیچ یک از والدین حامل ژن تالاسمی نباشند امکان انتقال وجود ندارد و فرزندان همگی سالم هستند.

2-  چنانچه یکی از والدین ناقل نوع خفیف و دیگری سالم باشد احتمال ابتلای فرزندان به صورت مینور 50% می‌باشد.

3-  اگر والدین هر دو حامل ژن تالاسمی مینور باشند:
- احتمال تولد نوزاد سالم یک چهارم یعنی 25%
-احتمال تولد نوزاد نوع مینور یک دوم یعنی 50%
- احتمال تولد نوزاد مبتلا به نوع شدید یک چهارم یعنی 25%

 

مشکلات بیماران تالاسمی:

- 1بیمار نیاز به دریافت خون مداوم دارد.


- 2
تزریق همه روزه آمپول گران قیمت دسفرال از طریق پمپ دسفرال که این تزریق ساعتها به طول می‌انجامد.


- 3
ایجاد درد و رنج برای کودک بیمار


- 4
مشکلات روانی و مالی برای خانواده


-5
صرف هزینه‌های سنگین و ارز از محل در آمدهای ملی برای دولت


-6
نرسیدن فرد به مرحله بازدهی اقتصادی برای کشور

نتیجه:

تالاسمی یکی از شایعترین اختلالات خونی می‌باشد که به صورت ژنتیکی (ارثی) از والدین به فرزندان منتقل می‌شود.

 

افزایش تعداد بیماران تالاسمی در هر جامعه، به معنی صرف هزینه فراوان و تحمل صدمه‌های جبران ناپذیر روحی است.

 کلمه تالاسمی زمانی مطرح شد که ویپل و برادفورد(Whipple & Bradford) چند سال بعد مقاله ای درباره فیزیوپاتولوژی بیماری منتشر کردند .

  لغت تالاسمی ( به معنی : کم خونی دریا ) برای جلب توجه به ارتباط بیماری با منطقه مدیترانه مور استفاده قرار گرفت .

 در آن زمان اکثریت موارد تشخیص داده شده بیماری در خانواده هایی بود که اصلیت آنها از کشورهای اطراف دریای مدیترانه خصوصأ یونان و ایتالیا بود .

 علیرغم انتشار گزارشهای موردی از وقوع کم خونی دریا  در میان اقوام آسیای در اوایل دهه 1930 ، این مسئله مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه در سال 1954 مقاله توسط میونیچ Miunich)) به چاپ رسید که در آن به این نکته اشاره شده بود که کم خونی دریا  را دیگر نباید یک مشکل منحصر به منطقه مدیترانه دانست .

   پس از آن کم خونی دریا  به عنوان یک بیماری با شیوع بالا در آسیا و جنوب شرق پذیرفته شد Heer 1998))

 ابتدا تصور می شد تالاسمی یک بیماری محدود به نواحی مدیترانه است ولی اکنون مشخص شده این بیماری به طور گسترده در سراسر جهان اتفاق می افتد .

 تالاسمی ماژور: نوع شدید بیماری تالاسمی که علائم کم خونی بروز کرده و شخص نیاز به تزریق خون پیدا می‌کند.

تالاسمی مینور: نوع خفیف تالاسمی که علائمی نداشته و نیاز به درمان ندارد و فرد ناقل تالاسمی است.

ناقل سالم: همان فرد تالاسمی مینور است که با آزمایش خون تشخیص داده می‌شود.

غربالگری تالاسمی: برنامه‌ای است جهت شناسایی افراد ناقل سالم تالاسمی که در مراکز مشاوره قبل از ازدواج انجام می‌شود.

 

مصوبه هیأت وزیران :

آزمایش تشخیص ناقلین تالاسمی قبل از ازدواج اجباری شود و دفاتر ازدواج گواهینامه مربوطه را از نامزدها مطالبه و پس از بایگانی آن به عقد ازدواج و ثبت آن با قید موجود بودن گواهینامه یاد شده، اقدام نمایند. (جلسه مورخ 10/1/1376)

 

منابع:

 

http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1340559&Lang=

 

http://www.behdasht.gov

 

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8805170662

 

http://www.pezeshk.us 





پاسخ آزمون مستمرفصل هفتم

ضمن آرزوی موفقیت برای شما دانش آموزان عزیزکلید آزمون مستمرفصل هفتم زیست شناسی وآز2به شرح زیرمی باشد

سوال1:   گزینه ی 3

سوال2:    گزینه ی4

سوال3:    گزینه ی1

سوال4:     گزینه ی3

سوال5:    گزینه ی2

سوال6:     گزینه ی3

سوال7:     گزینه ی2

سوال8:     گزینه ی4

سوال9:     گزینه ی3

سوال10:   گزینه ی2

سوال11:   گزینه ی1

سوال12:    گزینه ی2

سوال13:    گزینه ی1

سوال14:    گزینه ی3


پیروز باشید و بخندید